مرکز مشاوره ۰۲۱۲۲۲۴۷۱۰۰

مرکز مشاوره ۰۲۱۲۲۲۴۷۱۰۰

مرکز مشاوره ۰۲۱۲۲۲۴۷۱۰۰

مرکز مشاوره ۰۲۱۲۲۲۴۷۱۰۰

وظیفه زن در روابط زناشویی

وظیفه زن در روابط زناشویی


زنان در ارتباط جنسی باید چگونه عمل کنند؟ شاید بیشتر خانم ها به این عقیده دارند که ارضا کردن و تحریک کردن مردان فقط مشروط به تمرکز کردن رفتاری بر آلت تناسلی مردان می باشد .

این در صورتی می باشد که فعالیت جنسی مردان آلت تناسلی به تنهایی تأثیرگذار نیست بلکه پر اهمیت ترین نقش در رویکرد جنسی مردان را ذهن مردان ایفا خواهند کرد.

ذهن مردان از بعد از دوران بلوغ تا سنین میانسالی چند صد هزار مرتبه درگیر فکر کردن به رابطه جنسی و شیوه های متعدد آن با زنان و دختران متعدد می‌باشد .

این یک واقعیت می باشد که برخورد شما می تواند در این ذهن تسلط پیدا کند و لذت جنسی را برای او تقدیم کنید . جواب ساده می باشد برخوردی که جزو اولویت های تخیلات جنسی مردان می باشد..

اگرچه مردان در طول عمر خود در ذهنشان حداقل پیش از ازدواج به ارتباط جنسی با زنان متعدد را تجسم می کنند ولی در تمام این ذهنیت پردازی های جنسی از یک شیوه و سرمشق برخوردی به خصوص پیروی می کنند که البته در اشخاص متعدد دارای فرق می باشد.

به طور مثال اگر مردی نسبت به عضو بخصوصی از بدن زنان به تحریک شدن برسد در تمام تصویرسازی‌های ذهنیت هریک از این عضو نقش پر اهمیتی را ایفا خواهد کرد و شما به عنوان یک زن باید آن عضو را از ذهن شوهر خود استخراج کنید و در تحریک شوهر تان آن را به کار ببرید و همینطور امکان دارد عضو به خصوصی مدنظر باشد که شما باید آن بر خود را به کشف کردن بپردازید.



خیلی ساده و بدون پروا و در یک کلام در رابطه ی جنسی با شوهرتان بی حیا باشید که شما به عنوان یک زن این وظیفه را دارید که ضمن لذت بردن از همبستری با همسرتان او را نیز از لذت جنسی بهره مند کنید بنابراین جلوی خود را نگیرید و رویاهای جنسی تان را در برابر همسرتان مبحوس نکنید .

هرچه برخورد شما بی حیاتر و به صورت شهوانی تر باشد شوهر شما بیشتر تحریک خواهد شد که بعضی از زنان نگران آن می باشند .

اگر چنین رفتاری دارا باشند شوهر آنها به گذشته او مشکوک خواهند شد که با این ذهنیت منفی خودتان و شوهرتان را از لذت جنسی محروم نکنید و فراموش نکنید که در دین اسلام نیز در این خصوص پیشنهاد می شود که زنان در همبستری با همسر خود به صورت بی حیا عمل کند.



کلمات و صداهای محرک جنسی برای مرد ها



هیچ مردی از اینکه همسر او در همبستری با واژه های لطفاً و ازت می خوام و نمی دونم و علاقه ندارم و غیره استفاده کند لذت نخواهد برد و بر عکس صداهای محرک همه خانمها به آن آشنایی دارند شوهر شما را بر انگیخته تر خواهد کرد مانند آه و ناله و غیره .

ضمن اینکه بدترین سوالی که می توانید از همسر خود سوال کنید این می باشد که چقدر مانده؟ فراموش نکنید که در حین ارتباط جنسی از شوهرتان نباید سوال کنید.
در فرایند رابطه جنسی پرسش هایی که شما مطرح می‌کنید می‌تواند ذهن او را رو به منحرف شدن بکشد و موجب می شود مردان از حالت تحریک خارج شوند.
بدترین بخش این می باشد که به محض خروج مردان از حالت تحریک آلت تناسلی آنها از حالت نعوظ خارج بشوند . بازگشت به مرحله تحریک مجدد احتیاج به زمان دارد که این زمان بستگی به سن و سال شوهر شما دارد که امکان دارد از چند دقیقه تا چند ساعت یا حتی چند روز زمان احتیاج داشته باشد.



زنانی که نه صدا دارند و نه حرکت



در رابطه ی جنسی صدا و نور و حرکت بسیار پر اهمیت می‌باشد زنان در رابطه جنسی نباید بدون حرکت عمل کنند و همانند یک تکه گوشت بدن خود را در اختیار همسر خود قرار بدهند .

بعضی از زنان به این عقیده دارند که همین که خود را در اختیار همسر خود قرار بدهند به وظیفه احتیاج جنسی شوهرشان عمل کرده‌اند این در صورتی می باشد که باید در رابطه جنسی فعال باشید و به حرکت کردن بپردازید و حتی گاهی اوقات بهتر می باشد که رابطه جنسی را شما کنترل کنید و همسر خود را غافلگیر کنید .

هرچه صدا های ترغیب کننده شما بلندتر برود شوهر شما بیشتر به تحریک شدن می‌رسد و لذت بیشتری می برد . شما با صداهای خودتان شوهرتان را در ارتباط جنسی هدایت کنید که از کدام برخورد لذت بیشتری خواهید برد.



برخوردهای به‌خصوص جنسی



برای بیش از ۸۰ درصد از مردان رابطه جنسی دهانی یک انتظار پر اهمیت تلقی خواهد شد که مردها این برخورد همسرشان را نوعی فداکاری می‌دانند این در صورتی می باشد که برای بعضی از زنان قبول کردن و انجام آن سخت می‌باشد حتی بعضی آن را چندش آور به حساب می‌آورند .
ضرورت دارد این زنان ابتدا در خصوص این رابطه اطلاعاتی به دست آورند.



مردان نسبت به لذت جنسی زنان نمی باشند



با گسترش پیدا کردن تکنولوژی های ارتباطی و همینطور اطلاع رسانی و دسترسی آسانتر به منبع های آموزشی در دنیای امروز کمتر مردی می باشد که نداند باید به احتیاج جنسی همسر خود اهمیت بدهد.

مردان از اینکه نتوانند احتیاج جنسی همسر خود را به برآورده کردن بپردازند احساس ضعف بیشتری نسبت به زنان خواهند کرد به دلیل اینکه بعضی از مردان احتیاج جنسی زنان را با احتیاج جنسی مردان مقایسه می‌کنند و به این عقیده دارند که رویکرد جنسی زنان مانند مردان می باشد .

شاید آنها بر روی خودشان نیاوردند ولی در خلوت خود از این که نمی توانند احتیاج جنسی همسر خود را به تامین کردن بپردازند احساس ضعف و نارضایتی دارند .

اعتماد به نفس خود را از دست خواهند داد . اگر برای شما به عنوان یک زن از دست رفتن حالت نعوظ آلت تناسلی شوهرتان معمولی شده باشد تردید نکنید برای شوهرتان این یک حادثه بزرگی به حساب می آید .

هیچ مردی نمی باشد که از لذت نبردن همسر خود به لذت برسد تنهایی نمی‌توانند در این راه به هدف دست پیدا کنند به دلیل اینکه آنها فکر می‌کنند چرخه جنسی زنان و مردان با یکدیگر شباهت دارد و این شما می باشید که باید با هدایت کردن همسر خود آنها را متوجه برخوردهایی که شما از آن لذت خواهید برد کنید .

بیشتر مردها در زمان مجردی خود حداقل یکی دوتا فیلم پورنو را مشاهده کرده اند که در فیلم های پورنو عشق و احساسات و عاطفه ها جایگاهی ندارند و در نتیجه مردانی که ارتباط جنسی را تنها در تامین غریزه جنسی تلقی می کنند یاد نمی گیرند که زنان چه احتیاج هایی دارد که در آخر مردان به معاشقه اهمیت کمتری خواهند داد.

بیشتر مردان اعتقاد دارند رابطه جنسی باید حتما به دخول منجر بشود که بیشتر مردها پس از رابطه جنسی بلافاصله می خوابند که البته دلیل آن ترشح هورمون دوپامین بعد از ارگاسم در آنها می باشد .

شما به عنوان یک زن باید به شوهر خود این را نشان بدهید که به غیر از دخول ، پیشنوازی و معاشقه برای شما دارای لذت می باشد با صداها ، حرکت ها و نیازها شما می‌توانید با صرف کردن وقت و به دست آوردن توانایی های ضروری انتظارات شوهر خود را کشف کرده و در جهت تامین کردن آن کوشش کنید .

فراموش نکنید که مردان رابطه جنسی را یکی از تسکین دهنده های روح خود می دانند . در این صورت در زمانی که دچار مشکل روحی می باشند رابطه جنسی می‌تواند در روحیه آنها دارای تاثیر باشد ولی شما به عنوان یک زن تقریباً بر عکس برخورد می‌کنید به دلیل اینکه زنان برای رابطه جنسی و تحریک جنسی احتیاج به آرامش روحی از قبل می باشند.


منبع:تریبون آزاد

خودمو گم کردم...

اگر از جمله کسانی هستید که مدتی است خود واقعی تان را گم کردید و از این وضعیت نا بسامان بیزارید بدانید که تنها نیستید...پس با ما همراه باشید...


گم کردن خود به چه معناست؟


گاهی یک اتفاق،یک تصادف و یک رویداد می تواند زندگی یک شخص را فلج کند و ثمرات آن چیزی جز افسردگی و فرار از خود نخواهد بود...

شخصی که خود را گم می کند نسبت به همه ی امور روزمره و اطرافیان بی تفاوت و بی اهمیت است و گاهی ترجیح می دهد نسبت به آنان حتی فکر هم نکند!


اگر خود شخص تمایل به درمان و تغییر نداشته باشد باید منتظر ضربات جبران ناپذیر و مهلک به زندگی خود باشد...


علائمی از این حالت روانی را با هم مرور می کنیم:


نداشتن هدف و غایت در زندگی
عدم انگیزه و برنامه ریزی روزمره برای خود
خواب بیش از حد
عدم شرکت در مهمانی ها و دورهمی های دوستانه
پرخاش به اطرافیان حتی با کوچک ترین مسائل
به هم ریختگی محیط و عدم تمایل برای نظافت آن
پرخوری
عدم رسیدگی به نظافت شخصی
و...


ممکن است عده ای این نوع حالت روانی را با تنبلی اشتباه بگیرند که شباهت علائم مسبب این قضیه است...


فردی که خود واقعی اش را گم کرده و کسی که نسبت به همه ی امور روزمره ی خود آگاه اما بی تفاوت است تفاوت بسیار زیادی دارد.

درمورد کسی که خود را گم کرده باید گفت که یک اتفاق ناگوار چنان ضربه ای به زندگی وی وارد کرده که شخص از لحاظ روحی قادر به پذیرش آن نیست و با لجبازی زندگی خود را ساقط می کند.


می خواهم چه کسی باشم


بسیاری دیگر از این افراد از عدم اعتماد به نفس شدیدی برخوردار هستند چنان که قصد ندارند برای زندگی خود هدفی را معین کنند.


و گاهی خود را لایق موفق شدن و هدف داشتن نمیدانند...


این دسته از افراد عموما افرادی هستند که در قدیم و یا در کودکی توسط اطرافیان و والدین به شدت تحقیر شدند و کمتر بخاطر کارهای مثبت تشویق شدند و یا اصلا تشویق در فرهنگ لغت آنان جایی نداشته است.


فروید،روان کاو برجسته ای که مکتب و رویکرد روان کاوی را برای اولین بار پایه گذاری کرد معتقد بود که انسان در بدو تولد در شرایط خاصی رشد میکند که این شرایط ممکن است شامل هر چیزی و هر رفتار مثبت و منفی باشد.

با هر عملی نسبت به کودک عکس العمل آن در بزرگسالی کودک شکل خواهد گرفت و عواقب آن در سنین بالا ظهور خواهد کرد.

این عوارض ممکن است جسم و روان فرد را تحت الشعاع قرار دهند و یا ممکن است روی روح فرد اثر مثبت و منفی بگذارند.


البته عموم افرادی که مدعی میشوند که خود را گم کرده اند به صورت مقطعی و موقت دچار این مشکل می شوند و این حالت به دوران کودکی و نحوه ی رشد این دسته از اشخاص ارتباطی نخواهد داشت.


همه ی افراد در طول زندگی خود حس استیصال و درماندگی را تجربه کرده اند و به وجود آمدن چندان غیر معمول نیست...

خصوصا در سن بلوغ که هر دختر و پسر نوجوانی که درآستانه این اتفاق مهم است حس مبهم گم شدن را پیداخواهد کرد که با پیدا کردن علایق و اهداف آینده ی خود می تواند به راحتی این دوران پر تلاطم و بحرانی را پشت سر بگذارد.


چگونه خود را پیدا کنم؟


1-از غار تنهایی ات بیرون بیا!یک کاغذ سفید بردار و علایقت را بنویس،روزانه به هرکدام از آن ها وقتی را اختصاص بده...


2-با افرادی که از وجودشان لذت میبری رفت و آمد کن و انسان هایی که به خودشان این اجازه را می دهند که مدام تحقیرت کنند را از زندگی ات بیرون ببر


3-یک لیست بلند بالا از توانایی هایت تهیه کن و به دیوار اتاقت بزن حالا متوجه شدی چقدر توان مند هستی!


4-سعی کن محیط اطرافت را همیشه تمیز و منظم نگه داری،تمیز کردن اطراف و زدودن کثیفی ها حس اعتماد به نفس و ارزشمند بودن به تو خواهد بخشید


5-به خودت برس...با رسیدگی به استایل و شمایل ظاهری ات هم حس خوبی در خودت ایجاد می کنی و هم به بقیه می فهمانی چقدر عزت نفس داری و برای خود و ظاهرت ارزش قائل هستی.


6-از عطر و ادکلن استفاده کن...استفاده از عطر و ادکلن به یک فرد در اولین برخورد شخصیت و اعتبار ظاهری خواهد بخشید،گذشته از آن خودت با رایحه ای که به همراه داری حس خوب و انگیزه ی بسیار بسیار زیادی پیدا خواهی کرد...


7-بابت کارهای مثبت و خوبی که انجام میدهی به خودت پاداش بده و از خودت تشکر کن


8-نسبت به وسایلت حساس باش و از آن ها مراقبت کن


9-هرروز به خودت یادآوری کن که تو اشرف مخلوقات هستی و هیچ کس اجازه ندارد تورا تحقیر و به خاطر کاری سرزنش کند


10-در برخورد با دیگران با وقار و خوش قلب باش،به همه احترام بگذار حتی به کسی که برایت کار می کند


11-در زندگی ات تحول ایجاد کن و هیچوقت اجازه نده تا همه چیز برایت یک نواخت و تکراری شود


به امید شادابی و سلامتی روزافزون برای همه


کارشناس و محقق:خانم ریحانه فرجی

بررسی سکس درمانی

بررسی سکس درمانی

امروزه زوجین زیادی دارای برنامه های شلوغی هستند و در زمینه داشتن یک رابطه جنسی مناسب مشکلاتی دارند و به همین دلیل پشت سر گذاشتن دوره های زمانی بدون داشتن عشق ورزی، یک مورد عادی می باشد.

ولی در صورتی که شما به صورت مزمن و شدیدی هیچ نوع علاقه ای به رابطه جنسی نداشته باشید – به دلایل عاطفی یا فیزیکی – می توانید به سکس درمانی مراجعه کنید.

امروزه مراجعه به درمان برای رفع مشکلات جنسی به یک مورد پذیرفته شده اجتماعی تبدیل شده است، ولی برای برخی از افراد، همچنان صحبت کردن در رابطه با مسائل مربوط به حوزه آمیزش با متخصصان، به آسانی امکانپذیر نمی باشد.

الکساندر مایلز، ام اس دبیلیو[۱]، به عنوان درمانگر جنسی در بیمارستان مک لین در بلمونت، ماساچوست، و درمانگر شخصی معتقد است که “شاید افراد زیادی وجود داشته باشند که می توانند از این درمان استفاده کنند، ولی به دلیل خجالت زدگی به درمان مراجعه نمی کنند.

این افراد ممکن است که چندین سال با یک درد یا یک نارضایتی غیرالزامی زندگی کنند.”

تصمیم گیری در مورد مراجعه به سکس درمانی

قبل از اینکه در مورد مراجعه به یک درمانگر جنسی تصمیم گیری کنید، یک زمانی را صرف بررسی این موضوع کنید که آیا شما واقعا به درمان نیاز دارید. مایلز و سایر درمانگران به شما توصیه می کنند که :

حتما به پزشک مراجعه کنید، به خصوص در صورتی که مشکل شما ماهیتا یک مشکل فیزیکی باشد. متخصصان بیماری های زنان یا اورولوژیست[۲]ها (متخصص بیماریهای دستگاه ادرار) می توانند بیماری های ایجاد شده به دلیل بیماری، مسن شدن یا شرایط متابولیکی و عدم توازنهای هورمونی را تشخیص بدهند.

بر اساس اظهار نظرهای جودی سیفیر[۳]، به عنوان درمانگر جنسی مجاز و متخصص بالینی در دانشگاه رایت استیت در دیتون[۴]، اوهایو، داروهای تجویز شده، داروهای تجویز نشده، الکل و سیگار کشیدن می توانند بر روی عملکرد جنسی تاثیرگذار باشند.

مطالعات بیشتری در رابطه با تمایلات جنسی انجام بدهید. برخلاف پذیرش عمومی که امروزه در مورد موضوعات مربوط به تمایلات جنسی وجود دارد، اکثر افراد شناخت محدوی نسبت به بدنهای خودشان و عملکرد جنسی خودشان دارند.

کتابهای اطلاعاتی و خود کمکی و ویدئوهای آموزشی جنسی، که در سطح گسترده ای در دسترس هستند، می توانند کاملا مفید باشند. داشتن اطلاعات مناسب به شما کمک خواهد کرد تا در مورد نیاز واقعی خودتان به درمان تصمیم گیری کنید؛ در واقع برخی از افراد مشکلات خودشان را می توانند از طریق راهنماهای خود کمکی رفع بکنند.

در سکس درمانی چه اتفاقی صورت می گیرد

اکثر افراد بعد از عدم دستیابی به نتایج مناسب در طول روان شناسی شخصی، به سکس درمانی مراجعه می کنند تا مشکلات جنسیشان را رفع کنند. مسترز و جانسون[۵] ، به عنوان پیشگامان سکس درمانی، قبل از دهه ۱۹۵۰ کشف کردند که صحبت کردن به تنهایی نمی تواند مشکلات جنسی درمانجوها را رفع کند.

مایلز معتقد است که “مورد بدیهی که وجود دارد عبارت از این است که شما با بدن فرد برخورد دارید، بنابراین شما نمی توانید در مورد احساس خودتان صحبت کنید؛

همچنین شما باید بر روی سطح فیزیکی هم کار کنید”. معمولا سکس درمانی یک سری از مشکلات عاطفی را بررسی می کند که مربوط به مشکلات جنسی و تکنیک های رفتاری مورد استفاده برای درمان علائم فیزیکی می باشد.

این تکنیک های رفتاری شامل تمرینات فیزیکی می باشد که خود درمانجوها در خارج از مجموعه های درمانی انجام می دهند. مایلز تاکید کرده است که “در دفتر درمانگر، هیچ گونه اتفاقی در مورد ماهیت جنسی یا فیزیکی صورت نمی گیرد”.

(درمانگران جنسی نباید در مورد بدل های جنسی که در روابط جنسی درمانجوها مورد استفاده قرار می گیرد، دچار سردرگمی شوند. آنها فقط در وضعیت های خاص مجاز هستند و به دلیل AIDS کمتر مورد استفاده قرار می گیرند)

یکی از تکنیک های رایجی که در درمان اکثر مشکلات جنسی مورد استفاده قرار گرفته می شود، عبارت از تمرکز حسی می باشد، به نحوی که زوجین در هنگام در آغوش گرفتن یکدیگر یا پیام دادن به یکدیگر، و بدون تماس جنسی از آن استفاده می کنند.

هدف از اینکار کمک به زوجین برای یادگیری نحوه ارائه و پذیرش لذت و احساس امن بودن در کنار یکدیگر می باشد. همزمان با اینکه زوجین اعتماد بیشتری به یکدیگر پیدا می کنند، آنها می توانند تا مرحله تحریک اندام های جنسی هم پیش بروند.

اکثر زوجین در نتیجه انجام دادن این کار، روش های جدیدی را برای تجربه کردن لذت هایی غیر از لذت آمیزش جنسی را تجربه می کنند.

دنیس سورگوء[۶]، به عنوان درمانگر جنسی در برنامه خدمات رفتاری هنری فورد در وست بلومفیلد[۷]، میشیگان معتقد است که “برخی از بیماران من به این نتیجه می رسند که آنها در نتیجه درمان، به عاشق های بهتری تبدیل می شوند”.

سایر روش های درمانی مشکلات خاصی را درمان می کنند که برای مثال می توان به عدم توانایی زنان برای دستیابی به ارگاسم و مشکلات نعوظی مردان اشاره کرد. محققان گزارش کرده اند که معمولا نارضایتی های رایج، همانند موارد بیان شده، می توانند ا در طول دو ماه تا یک سال درمان رفع شوند.

انجام دادن این روش ها در اغلب موارد منجر به ایجاد احساسات قوی می شود که از طریق روان درمانی بررسی می شوند.

افرادی که آسیب جنسی را تجربه کرده اند و یا در مورد هویت جنسی دچار سردرگمی هستند، ممکن است نیاز داشته باشند که مدت زمان بیشتری را صرف احساسات خودشان بکنند. برای زوجین، که اکثریت درمانجوها را تشکیل می دهند، بیشتر بر روی ارتباط موجود و ایجاد رابطه صمیمی تر تمرکز صورت می گیرد.

پیدا کردن یک درمانگر

در زمانی که به دنبال پیدا کردن یک درمانگر جنسی هستید، پیدا کردن درمانگری که گواهی نامه ها و تخصص های لازم را در این حوزه بسیار حساس داشته باشد، اهمیت زیادی دارد.

یک درمانگر جنسی می تواند یک روان درمانگر (به عنوان یک مددکار اجتماعی، روان شناس، روان پزشک، مراقب روانی مجاز) باتجربه ای باشد که در یک برنامه قابل اطمینان و مشهور، همانند برنامه هایی که از طریق موسسات یا بیمارستانهای آموزشی ارائه می شوند، آموزش مناسبی را در زمینه سکس درمانی دیده باشد.

این برنامه ها شامل راهنماهایی در زمینه آناتومی جنسی و تولید مثل و روش های درمانی می باشد. سایر موضوعاتی که در این برنامه ها مورد بحث قرار می گیرند شامل سوء استفاده جنسی، مشکلات مربوط به جنسیت و عوامل اجتماعی – فرهنگی در ارزشها و رفتارهای جنسی می باشند.

درمانگران جنسی می توانند از طریق انجمن آمریکایی مربوط به آموزش دهنده ها، مشاوران و درمانگران جنسی[۸] (AASECT)، مجوزهای مورد نیاز را به دست بیاورند. درمانگران مجاز باید الزامات شدیدی را رعایت کنند و از اصول اخلاقی سرسختانه و دقیق پیروی کنند.

شما می توانید از طریق AASECT و سایر سازمانهای تخصصی، همانند انجمن ملی مددکاران اجتماعی[۹] و انجمن روان شناسی آمریکا[۱۰]، اطلاعات مناسب را در مورد درمانگران جنسی به دست بیاورید. همچنین شما می توانید با پزشک مراقب اصلی، متخصص زنان، اورولوژیست یا درمانگر مشورت کنید و درمانگر جنسی مناسبی را پیدا کنید.

درمانگر مناسب

در جستجو کردن درمانگر جنسی، پیدا کردن شخص مورد اعتماد، مورد احترام، و شخصی که ارزشهای مشابهی با ارزشهای شما دارد، اهمیت زیادی دارد. از پرسیدن سوالات مربوط به پس زمینه درمانگر، گرایشات فلسفی و تجربه وی در مورد بیمارانی که مشکلات شما را داشته اند، هیچگونه ترسی نداشته باشید.

جینا اگدن[۱۱]، به عنوان یک درمانگر مجاز جنسی در کمبریج، ماساچوست و نویسنده کتاب “زنانی که رابطه جنسی را دوست دارند[۱۲]“، معتقد است که درمانگر جنسی تاثیر زیادی دارد، چرا که “افراد بسیار محدودی وجود دارند که شما می تواید در مورد مشکلات جنسی خودتان با آنها صحبت بکنید”

. وی هشدار می دهد که نباید به درمانگران جنسی مراجعه کرد که ایده مشخصی و ثابتی در مورد واکنش جنسی افراد دارند. مایلز با ایده وی موافق می باشد و بیان کرده است که “رابطه جنسی همانند یک تجربه ذهنی و غیرعینی می باشد. شما نمی توانید عقاید خودتان را به بیمار تحمیل کنید.”

در صورتی که درمانگر به صورت وسواسی یک مورد خاصی یا یک روش خاصی را مورد تاکید قرار می دهد و یا اینکه در طول درمان بیمار را لخت می کند، سریعا روش درمانی خودتان را متوقف کنید. سیفیر، به عنوان مسول سابق AASECT ادعا می کند که “سکس درمانی یک گفتار درمانی محض است. نباید هیچ مورد “نمایش دادن و گفتن” در طول درمان مورد استفاده قرار بگیرد.”

بر اساس عقیده دنیس سورگوئه، امروزه اکثر درمانگران “وضعیت کلی فرد را می بینند و سعی می کنند به زنان و مردان کمک کنند تا معنای عشق بازی را مجددا تعریف کنند و تغییر بدهند.” تاثیرات مربوط به مسن شدن یا مشکلات فیزیکی “به این معنا نمی باشد که زوجین نمی توانند لذت را تجربه کنند و با یکدیگر رابطه جنسی داشته باشند”.

نویسنده: امی بلاوز[۱۳]

آخرین به روز رسانی: ۸ اکتبر ۲۰۱۸

چرا دو سال اولیه زندگی مشترک اهمیت زیادی دارد؟

چرا دو سال اولیه زندگی مشترک اهمیت زیادی دارد؟

افرادی که ازدواج کرده اند می دانند که ازدواج می تواند در هر زمانی با مشکلات سختی مواجه شود. زمانی که این مشکلات در مراحل اولیه ازدواج صورت می گیرند، می توانند کاملا نگران کننده باشند و احتمالا به پیامدهای نامطلوبی منجر خواهند شد.

تحقیقات صورت گرفته در مورد موضوعات مربوط به موفقیت ازدواجی و طلاق نشان داده اند که نحوه زندگی زوجین در دو سال اول در کنار یکدیگر می تواند منجر به پایداری یا شکست ازدواج آنها شود.

دو سال اولیه، سرنوشت زناشویی طولانی مدت را پیشبینی می کند

دکتر تد هوستون از دانشگا تگزاس در حوزه اوتیسم، یک گزارشی را در مورد مطالعات مربوط به پیشبینی کننده های رضایت زناشویی و عوامل استرس زا ارائه کرده است.

“این مطالعه نشان می دهد که زوجین تازه ازدواج کرده و تغییرات صورت گرفته در پیوند آنها در دو سال اولیه، نحوه رابطه زناشویی بلند مدت آنها را بعد از سیزده سال مشخص می کند …

سرخوردگی – که در صورت کاهش عشق، کاهش رابطه عاطفی آشکار، کاهش عقایدی که یک شوهر مسولیت پذیر است و افزایش در دو سو گرایی ایجاد می شود – نشان دهنده این است که زندگی این زوجین از یک رابطه زناشویی پایدار، به سمت طلاق کشیده خواهد شد.

” همچنین محققان نشان دادند که “تفاوت های مابین گروه های ازدواج کرده خوشحال و گروه های ازدواج کرده غیرخوشحال، درست بعد از ازدواج کردن مشخص می شود.”

مطالعه صورت گرفته در تگزاس ۱۵۶ زوجی را بررسی کرد که برای اولین بار در سال ۱۹۸۱ ازدواج کرد بودند. محققان بعد از ۱۳ سال، نتایج زیر را به دست آوردند:

• ۶۸ زوج دارای رابطه ازدواجی شادی بودند
• ۳۲ زوج دارای رابطه ازدواجی ناخوشایندی بودند
• ۵۶ زوج از هم طلاق گرفتند

زوجینی که از هم طلاق گرفتند، در دو سال اولیه زندگی خودشان علائمی از سرخوردگی را نشان دادند و در دو ماه اول ازدواج شان، یک برخورد و دیدگاه منفی نسبت به یکدیگر داشتند.

در صورتی که زوجین تازه ازدواج کرده در سال اولیه شروع به سرخوردگی کنند، این می تواند نشانه ای از وجود یک مشکل باشد.

زوجینی که همچنان دارای رابطه ازدواجی شادی بودند، عبارت از زوجینی بودند که در دوره های اولیه رابطه شان توانسته بودند احساسات مثبتی نسبت به یکدیگر داشته باشند.

مواجهه با ناراحتی های مربوط به ماه عسل

در صورتی که بعد از ازدواج یک مقداری احساس افسردگی پیدا کنید، این وضعیت یک حالت نرمالی می باشد. افسردگی های مربوط به ماه عسل یک مورد عادی می باشد.

هر دو شما در آماده سازی ازدواج مجبور شدید که زمان زیادی را از دست بدهید. در حال حاظر شما هیچ استرسی ندارید و فقط احساس زیان می کنید. این حالت دقیقا شبیه با حالت بعد از تعطیلات می باشد که اکثر افراد آن را تجربه می کنند.

با این وجود، چشمپوشی نکردن از این دوره افسردگی اهمیت زیادی دارد.

آماده شدن برای افسردگی های شدید می تواند به شما کمک کند تا آنها را به راحتی پشت سر بگذارید. در این مرحله شما باید وارد مرحله زناشویی شوید و برای ادامه زندگی مشترکتان برنامه ریزی کنید.

همانطور که در مطالعه دکتر هاستون بیان شده است، مهمترین اولویت زوجین تازه ازدواج کرده باید سرزنده نگه داشتن رابطه عاطفی باشد.
اولویت های دیگری وجود دارند که زوجین باید با آنها مواجه شوند. چند هدف اصلی که باید در سالهای اولیه زندگی به دست بیایند .

شامل تخصیص و مدیریت پول، مشخص کردن مسول کارهای سخت، روش های استفاده از زمان آزاد، مشخص کردن یک زمانی برای رابطه جنسی، یادگیری نحوه برخورد با تضاد، و بحث در مورد انتظارات می باشد.

متاسفانه، برخی از زوجین از موضوعاتی که می توانند منجر به ناراحتی آنها شوند، اجتناب می کنند؛ ولی یک سری کارهایی انجام می دهند که منجر به آسیب رساندن به رابطه مشترکشان می شود.

با کودک پرخاشگر چگوه برخورد کنم؟

خشم یکی از هیجان های اصلی و طبیعی در انسان است و هرکس درجه هایی از آن را دارد.

کودکان نیز در سنین مختلف و در طبقات اجتماعی ـ اقتصادی متفاوت هیجان خشم را تجربه می کنند و در این میان آنچه مهم است توجه به مساله ی یادگیری “شیوه ی مقابله ی صحیح” با این هیجان سرکش است.

در بسیاری از افراد این باور نخ نما شده وجود دارد که ” عصبانی شدن خوب نیست” و یا ” آدم خوب که عصبانی نمی شود”.

اما باید گفت خشم نیز مانند سایر احساسات کارکردهای مثبتی دارد و همانند سدی است که انرژی زیادی در پشت آن تجمع می کند.

در صورتی که این انرژی روانی به نحو صحیح مورد استفاده قرار نگیرد می تواند تبدیل به مشکل شود و نارضایتی های ارتباطی زیاد و گاه غیر قابل جبرانی به بار آورد.

 جالب است بدانید که “مهارت کنترل خشم” یکی از مهم ترین فاکتورهای تعیین کننده ی موفقیت در ازدواج است و افراد فاقد مهارت در مدیریت عصبانیت و خشم می توانند آزار دهنده ترین و نامناسب ترین گزینه ها برای یک ازدواج موفق باشند.

به عنوان والدینی که قصد دارید عصبانیت را به عنوان احساسی طبیعی بپذیرید و روش های صحیح مدیریت آن به فرزندتان را بیاموزد، در ابتدا لازم است عوامل ایجاد کننده و یا تشدید کننده ی آن در فرزندتان را بشناسید.

چه عواملی موتور خشم را فعال تر می کند؟

  1. مصرف بیش از اندازه ی غذاهای محرک، سرد و تنقلات
  2. کم خوابی و یا خواب شب بی کیفیت
  3. سرگرمی بیش از حد با بازی های رایانه ای و تماشای افراطی تلوزیون ( بیش از یک ساعت و با توجه به سن)
  4. بی توجهی، مقایسه و احساس بی عدالتی

در بسیاری از موارد بی توجهی به ویژگی های مثبت کودک، مقایسه ی او با کودکان دیگر و یا سرزنش شدن بخاطر اشتباهات، عامل اصلی شروع پرخاش و لجبازی است.

اگر شما نیز در ارتباط با فرزندتان از سموم مهلک مقایسه، سرزنش و یا بی توجهی استفاده می کنید، بهتر است استفاده از آن ها را از همین لحظه متوقف کنید.

براساس شواهد تجربی، کودکانی که دایما با دیگران مقایسه شده اند و خوبی های شان نادیده گرفته شده است.

با رسیدن به سن نوجوانی، کنترل شرایط را از دست داده و بسیار حساس تر و تکانشی تر از سایر همسالان شان برخورد می کنند.

به عبارت دیگر نحوه ی ارتباط شما با کودک، نه تنها در پرخاش و لجبازی فعلی او موثر است بلکه بر رفتارهای او در دوره ی نوجوانی و حتی بزرگسالانی تاثیرات قابل تجهی خواهد داشت که تبعات آن شما را نیز تحت تاثیر قرار می دهد.

به خاطر داشته باشید که کودک پرخاشگر، نیازمند نوازش و امنیت است و ایده ی تربیت کردن او در هنگام برانگیختگی می تواند بسیار مخرب باشد.


بازی هایی برای کنترل خشم

در صورتی که فرزندتان پرخاشگر است می توانید به منظور کنترل حالات عصبی و یاددادن نحوه ی صحیح مدیریت خشم به او از بازی های زیر کمک بگیرید.

  1. کودکان ۵-۳ ساله

کودکان در این سن تمایل زیادی به درست کردن حباب دارند. آن ها از این کار لذت می برند و شما می توانید از این فعالیت به نحو موثری در جهت کنترل خشم بهره ببرید.

به این منظور لازم است به مدت یک هفته با فرزندتان به تمرین ساخت حباب بپردازید.

در همین زمان متوجه خواهید شد که ساختن یک حباب نیازمند تمرکز بر تنفس و دم و بازدم های قوی و عمیق است. روشی  که برای کنترل خشم بسیار توصیه می شود!

انجام این بازی می تواند در تلطیف  روحیات کودک پرخاشگر موثر واقع شود. همچنین در هنگام عصبانیت می توانید از او بخواهید تا با تنفس عمیق احساس آرامش کند.

  • کودکان ۸-۶ ساله

با پایان دوره ی خردسالی و ورود به سن مدرسه، توانایی های شناختی در کودکان رشد می کند و می توانید در مورد خشم با او بیشتر صحبت کنید.

ابتدا لازم است به او یاد دهید که عصبانیت، چه تغییراتی در جسم ایجاد می کند.

مثلا اینکه هر وقت کسی عصبانی می شود، بلندتر حرف می زند، صورتش قرمز می شود، دست هایش را هنگام صحبت به شدت تکان می دهد، ضربان قلبش بالا می رود، اخم می کند، دهانش خشک می شود و تندتند نفس می کشد.

سپس به او کمک کنید تا متوجه شود محرک های خشمش چه مواردی هستند. مثلا از او بپرسید اگر کسی چه کاری انجام دهد عصبانی خواهی شد؟

او مکن است پاسخ هایی از این قبیل دهد “اگر کسی وسایلم را بدون اجازه بردارد، اگر کسی هلم بدهد، اگر کسی به من زور بگوید و …”.

در این مرحله لازم است در مورد نحوه ی مدیریت افکار با هم گفت و گو کنید. به او یاد دهید چطور بر خشمش غلبه کند و به او بفهمانید در برخوردهای اجتماعی اش لازم است صبور باشد و قبل از هر اقدامی، نفسی عمیق بکشد.

 اگر می تواند چند قدم از آنچه عصبانی اش کرده فاصله بگیرد؛ در دل جمله های آرام کننده تکرار کند مثل: «از پسش بر میام» یا «مهم نیست».

در نهایت هم رفتار های عاقلانه و مودبانه را به او آموزش دهید مثلا «این توپ منه، لطفا پسش بده» یا «چه حرف زشتی زدی، من این طوری حرف نمی زنم».

سعی کنید به او یاد دهید که قرار نیست کسی با خشونت بیشتر برنده شود.


والدین پرخاشگر، آموزش ندهند

اگر به عنوان والد در کنترل پرخاشگری خود با مشکل مواجه هستید و نمی توانید در موقعیت های تولید کننده ی خشم، واکنش مناسبی نشان دهید، اکیدا توصیه می کنیم تا از ارایه ی آموزش های شفاهی به کودک تان اجتناب کنید.

در حقیقت بزرگترین و قدرتمندترین آموزش برای کودک شما، رفتار خودتان است و ارایه ی آموزش های کلامی که در حالیکه هیچ نشانه ای از آن ها در رفتار شما دیده نمی شود کاملا بی اثر و حتی دارای اثر مخرب است.

کودک پرخاشگری را در رفتار شما مشاهده می کند و آن را در بازی هایش، ارتباطش با دوستان و حتی خود شما نشان می دهد.

در این شرایط پیشنهاد می کنیم تا در جهت یادگیری مهارت مدیریت خشم اقدام کنید و اجازه دهید کودک از رفتار شما، مدیریت احساساتش را بیاموزد.

  1. کودکان ۱۲-۹ ساله

با ورود به این سن می توانید با فرزندتان به عنوان فردی با مهارت های شناختی کارآمد، گفت و گویی منطقی تر داشته باشید.

در این گفت و گو ها از توصیه، سرزنش و نصیحت پرهیز کنید و فرزندتان را متوجه این مساله کنید که در موقعیت های بعدی برای حل مناسب تر مساله و کنترل خشمش چه برنامه و تصمیمی  دارد؟

بازی های بدون محدویت سنی

به طور کلی استفاده از بازی هایی که درآن ها قالب و چارچوب خاصی وجود ندارد به برون ریزی احساس خشم کمک خواهند کرد.

در این زمینه می توانید از بازی هایی مانند خمیربازی، گل بازی، سفال گری و سایر بازی های رهایشی که توام با کثیف کاری هستند استفاده کنید.

در طول این بازی ها به کودک اجازه دهید تا در حد ممکن دست به کثیف کاری و رهاسازی خود بزنند و در پایان، وسایل بازی را مرتب کرده و محیط اطراف شان را نظم دهند.

ورزش هایی مانند بوکس و فعالیت های دیگری مانند ترکاندن بادکنک یا ریز کردن کاغذ نیز در کاهش خشم  کودک نقش موثری دارد و می توانید از آن ها نیز در جهت تخلیه ی خشم کودک استفاده کنید.

آیا طوفان خشم کودک با بازی آرام می گیرد؟

اگر چه در بسیاری از موارد، انجام بازی ها به همراه آموزش های مدیریت خشم در تلطیف پرخاشگری موثر است .

اما در مواردی که پرخاشگری کودک ریشه در “مسایل ارتباطی او” با پدر، مادر و یا سایر اطرافیان دارد، لازم است به متخصص مراجعه کنید تا از طریق حل مساله ی ارتباطی، خشم فروخورده ی کودک تسکین یابد.

منبع:مرکزمشاوره ستاره ایرانیان