مرکز مشاوره ۰۲۱۲۲۲۴۷۱۰۰

مرکز مشاوره ۰۲۱۲۲۲۴۷۱۰۰

مرکز مشاوره ۰۲۱۲۲۲۴۷۱۰۰

مرکز مشاوره ۰۲۱۲۲۲۴۷۱۰۰

تکنیک های مشاوره خانواده

اگر به عنوان مشاور خانواده و یا درمانگری تازه کار، وارد حوزه ی مشاوره و درمان شده اید، قطعا با رویکردهای مختلف خانواده درمانی آشنایی نسبی دارید.

با ورود به حوزه ی درمان به عنوان یک درمانگر تجربی متوجه خواهید شد که مهم ترین ابزار تبدیل نظریه به عمل، “ذهنیت سیال مشاور” و اشراف کامل بر “فنون عملی و کاربردی” متناسب با رویکرد درمانی است.

به عنوان مثال اگر نسبت به رویکرد ساختاری مینوچین، اشراف کامل داشته باشید اما در مرحله ی اجرای فنون، خوب عمل نکنید، جلسه ی درمان با دشواری های زیادی مواجه خواهد شد و با احتمال زیادی موفقیت آمیز نخواهد بود.

باتوجه به تفاوت های اساسی رویکردهای خانواده درمانی در مبانی فلسفی، در این مطلب به توضیح و روشن سازی فنون درمانی رویکرد سیستمی میلان به عنوان مهم ترین رویکرد پیروی دانش فرمانش نوع ۲ خواهیم پرداخت.

دانش فرمانش و تعریف خانواده

به عنوان یک درمانگر، رویکرد درمانی شما یا از دانش فرمانش نوع یک پیروی می کند و یا پیروی دانش فرمانش نوع دو خواهد بود.

به همین دلیل لازم است بدانید تعریف ” خانواده” در دو نوع اصلی فرمانش چیست.

بر اساس دانش فرمانش نوع یک (رویکردهایی مانند مینوچین، بوئن)، خاناوده مفهومی است که با ساختار، قوانین، مرزها، دیدگاه های کارکرد گرا، رفتار گرا و اثباتی تعریف می شود.

بنابراین درمانگر پیروی خانواده درمانی نوع ۱ به عنوان متخصص وارد فضای خانواده شده، تغییرات لازم را بررسی می کند و اوست که مشخص می کند خانواده برای بهبود نیازمند چه تغییراتی است.

در این حالت درمانگر از آمیختگی با خانواده اجتناب می کند و به دنبال تجویز تغییر است.

بر اساس دانش فرمانش نوع دو (الگوهایی از جمله ویتاکر و میلان)، خانواده مجموعه از افراد است که فعالانه برای خلق معنی در حال تلاش اند.

بر این اساس درمانگر به عنوان عضوی مانند اعضای خانواده، وارد سیستم می شود، در گفتمان خانواده مشارکت می کند و معتقد است خانواده خود قابلیت تغیر گفتمان و ایجاد تغییرات موثر را دارد.

بر این اساس او نه تنها به عنوان متخصص مداخله نمی کند، بلکه معتقد است اعضا خود راه حل مناسب تر را خواهند یافت.

تفاوت رویکرد میلان با سایر رویکرد ها

در رویکرد سیستمی میلان، عامل ایجاد مساله استفاده ی افراطی خانواده از بازخوردهای مثبت – باهدف حفظ تعادل- است.

برهمین اساس برخلاف رویکرد های ساختاری، در این رویکرد نه تنها درمانگر به دنبال تغییر سریع ساختار خانوادگی نیست بلکه ممکن است برای رسیدن به هدف، از اعضا بخواهد تا مدتی با نشانه ی خود باقی بمانند.

برای درک بهتر این مطلب، با تشریح بیشتر فنون رویکرد سیستمی میلان همراه باشید.

فنون کاربردی رویکرد سیستمی میلان

۱)تلویح مثبت

به زبان ساده، درمانگر میلانی در این فن، نیت رفتار بیمارگون فرد حاوی نشانه را به گونه ای مثبت بازخورد می دهد چرا که منجر به حفظ تعادل خانواده شده است.

به عبارت دیگر می توان گفت، تلیح مثبت نوعی از بازگویی رفتار خانواده است که مهم ترین کارکردش، افزایش انگیزه و کاهش مقاومت اعضای خانواده نسبت به تغییر و در ظاهر تجویز عدم تغییر است.

به عنوان مثال، اگر کودک از رفتن به مدرسه امتناع می کند و اعضای خانواده از او به عنوان فردی بیمار و نیامند تغییر یاد می کنند، درمانگر به خانواده خواهد گفت ” اینکه پسرتان به مدرسه نمی رود بخاطرآن است که همراه مادر تنهاش باشد”.

با کاربرد این عبارت، نیت رفتار بیمارگون (نرفتن به مدرسه) به گونه ای مثبت تعبیر شد. علاوه بر آن، فرد حاوی نشانه (کودک) برچسبی مبنی بر بیماری دریافت نکرد و تمامی اعضای خانواده در مشکل موجود (نرفتن به مدرسه) شریک دانسته شدند.

باتوجه به این مساله، اعضای خانواده در برابر تغییر، مقاومت کمتری خواهند داشت و از دیدگاه مقصر بودن کودک، به دیدگاه جمعی بودن مشکل وی می آورند.

۲) مراسمات آیینی

به زبان ساده باید گفت این فن در شرایطی کاربرد دارد که اعضای خانواده در حال استفاده از یک الگوی خشک، غیر منعطف و مشکل آفرین هستند اما نسبت به آن آگاه نیستند.

در چنین وضعیتی، خانواده نیازمند آن است که از نقش الگوهای رفتاری جاافتاده در تداوم مشکل آگاه شود و سپس نسبت به تغییر برانگیخته شود.

به عنوان مثال در شرایطی که والدین با رفتارهای خود در حال سردرگم کردن کودک هستند و نسبت به این مساله آگاهی ندارند، درمانگر از آن ها می خواهد تا به اجرای یک مراسم بپردازند.

براساس این مراسم، به مدت ۴ روز، در روزهای غیر عادی و ناآرام، مسئولیت انظباطی کودک به عده ی مادر است و پدر موظف است تا روابط آن ها را یادداشت کند و برعکس.

در باقی روزهای هفته نیز پدر و مادر به صورت خودانگیخته وغیر برنامه ریزی شده عمل خواهند کرد.

هدف از اجرای این فن آن است که پدر و مادر به صورت تلویحی نسبت به تاثیرنوع برخورد خود بر حالات کودک آگاه شوند و از طریق این اجرای آزمایشی، نسبت به تغییر الگوی رفتاری دایمی خود برانگیخته شوند.

۳)فرضیه سازی

نمی توان به عنوان درمانگر، به رویکرد میلان علاقمند بود و در عین حال از کارکرد فرضیه سازی در درمان غافل شد.

فرضیه سازی در این رویکرد به عنوان اساسی ترین بخش درمان است و عبارت است از دیدگاه خاص درمانگر در خصوص مشکل خانواده که پیش از شروع جلسه، در حین جلسه و پس از جلسه، مطرح، بررسی و از طریق سوالات حلقوی، ارزیابی می شود.

همانظور که گفته شد در این رویکرد، درمانگر نه به عنوان متخصص بلکه به عنوان فردی عادی و با “دیدگاه های منحصر به فرد خود”، وارد سیستم خانواده شده، نظرات اعضا در مورد مشکل موجود را می شنود و نظر مخصوص به خود را نیز ارایه می دهد.

خانواده در این گفتمان مختار است دیدگاه درمانگر را بپذیرد و یا به دیدگاه خود ادامه دهد.

انچه فرضیه سازی را ضروری می سازد آن است که اگر درمانگر میلانی بدون داشتن فرضیات خود وارد جلسه ی خانوادگی شود، ممکن است تحت تاثیر دیدگاه های خانواده قراربگیرد و منجر به تداوم مشکل شود.

بنابراین هدف از ایجاد فرضیه، ایجاد تغییر در سیستم خانواده و رسیدن به کارکرد مطلوب است.

شماره های تماس 01

آیا رویکرد سیستمی میلان برای من مناسب است؟

اصولا درمانگر میلانی فردی متخصص، زیرک، مقتدر و در عین حال بی طرف است.

از آنجا که اساس مداخلات میلانی بر “قصد تناقضی” استوار است می توان گفت افرادی به عنوان درمانگر، موفق خواهند بود .

بتوانند از کاناپه ی تخصص گرایی بلند شوند، به عنوان عضوی عادی، زیرک، هوشیار و در عین حال فعال وارد سیستم خانواده شوند و از “راهبردهای غیر مستقیم” به منظور تجویز تغییر استفاده کنند.

این رویکرد به دلیل پیچیدگی های تناقضی برای درمانگران تازه کار بسیار چالش برانگیز و نیازمند ممارست است.
بنابراین اگر ویژگی های شخصیتی خود را مناسب این رویکرد می دانید، می توانید با مطالعه ی منابع بیشتر، درمانگر میلانی موفقی شوید.

لجبازی کودک دو ساله

داستان پرت کردن اشیا

بچه ی دوساله ای را تصور کنید که هرچه به دستش می رسد را سریع و بدون توقف پرتاب می کند.

 در این موقعیت والدین یا بزرگتر ها که عموما نگران بی نظم شدن خانه، کثیف شدن محیط و یا خراب شدن وسایل اند، ممکن است با صدای بلند فریاد بزنند ” نکن”.

در کمال ناباوری آنچه مشاهده می کنید آن است که کودک بدون کوچک ترین توجهی مجددا وسیله را پرتاب می کند و همین، آتش شخشم شما را بیش از پیش شعله ور می کند.

اکثر والدین بلند می شوند و در حالیکه به شدت عصبانی اند با صدایی بلند تر از قبل فریاد “نکن” سر می دهند و وسیله را به زور از دست بچه می کشند.

کودک نیز که احساس ناکامی و بی توجهی عمیقی را درک کرده با صدای بلند سروع به گریه می کند و به لجبازی و بی نظمی متهم می شود.


کودک لجباز یا والد بی اطلاع ؟

آیا می دانید اکثر کودکان در سن ۲ سالگی تمایل به پرتاب اشیا دارند؟ یا فکر می کنید این فقط کودک ۲ ساله ی شماست که لجبازی و خودرای است؟!

بر اساس روانشناسی رشد کودک، کسب هماهنگی چشم و دست در سن ۲ سالگی، تمایل به پرتاب اشیا را در کودک بیشتر می کند.

او رشد کرده و از اینکه بر خلاف قبل می تواند اشیا را پرتاب کند، بسیار لذت می برد.

بسیاری از والدین به دلیل ناآگاهی از این مساله، کودک را به لجبازی متهم می کنند. این در حالی است که می توان توانایی کودک در پرتاب کردن اشیا را به عنوان بخشی از توانایی و رشد جسمانی و مغزی او تحسین کرد!

بنابراین تا بدین جای سناریوی پرتاب اشیا، لازم است برچسب لجباز را از کودکی که در پرتاب اشیا توانمند شده جدا کنید و در ادامه روش های موثر برخورد با این توانایی را بیاموزید.


با پرتاب اشیا توسط کودک چگونه برخورد کنم؟

۱) درخواست خود را به شیوه ای جدید مطرح کنید

واقعیت امر آن است که باتوجه به رشد جسمی و مغزی کودک، تمایل به پرتاب کردن اشیا در این سن برای کودک تان تامین کننده ی یک نیاز اساسی است.

بنابراین درخواست شما هرچه که باشد او کار خود را انجام خواهد داد.

اگر قرار است به او دستور دهید ” کنترل تلوزیون رو پرت نکن ”  و او کار خود را انجام دهد و کنترل را پرت کند، بهتر است هوشمندانه عمل کنید و جمله تان را اینظور اصلاح کنید ” کنترل را روی میز بگذار و توپت رو پرت کن”.

با اصلاح این جمله، هم کودک به هدف خود که پرت کردن یک شیء است می رسد و هم شما به هدف تان که حرف شنوی کودک و عدم لجبازی است رسیده اید.

۲) با کودک بازی های پرتابی انجام دهید

به دلیل رشد مغزی کودک و تمایل ذهنی او به پرتاب اشیا، می توانید از بازی های پرتابی استفاه ی مناسبی ببرید.

در طول این بازی از کودک بخواهید توپ ا تا جایی که می تواند بلند پرتاب کند و توانایی اش را تشویق کنید.

توجه به رفتار کودک به عنوان بخشی از توانایی جدیدش و تشویق آن، شما را در ذهن او از والدی بی توجه و بد خلق تبدیل به والدی فوق العاده خواهد کرد.

۳) فریاد زدن ممنوع

وقتی به هنگام عصبانیت داد می زنید در حال انتقال این پیام به فرزندتان هستید که ” من خیلی ضعیفم و با کوچک ترین رفتار تو به هم می ریزم”.

باید گفت در این مواقع داد زدن نه تنها مشکلی را حل نمی کند بلکه مشکلات جدیدی را نیز به مشکلات تان اضافه خواهد کرد.

کودک شما به آسانی یاد خواهد گرفت که در هنگام عصبانیت، جیغ بزند، زور گویی کند و با داد و فریاد به خواسته اش برسد.

به نظر می رسد در این حالت متهم کردن کودک به لجبازی و عصبی بودن، تا حدود زیادی ظنز آمیز است. او هیچ رفتار جدیدی نشان نداده است بلکه رفتارهای آموخته شده از خودتان را تکرار کرده است.

بنابراین اگر می خواهید هر روز بیش از روز قبل مجبور به فریاد زدن نباشید، داد زدن را از همین لحظه متوقف کنید و برای بیان خواسته های تان شیوه ی جدیدی را در پیش بگیرید.

۴) به کودک برچسب نزنید

والدنی که از روند رشدی کودک بی اطلاع اند ممکن است در این زمان برچسب هایی مانند لجباز، خود سر، یا بی توجه به فرزندشان بزنند یا او را تهدید کرده و بخاطر رفتارش مورد تنبیه قرار دهند.

اگر چه چنین برچسب هایی نمی تواند مانع از پرت کردن اشیا توسط کودک تان شود، اما  از قدرت فوق العاده ای در تخریب عزت نفس فرزندتان برخوردار است.

او که در حال نشان دادن توانایی جدیدش به شماست با انبوهی از کلمات منفی و ناکام کننده مواجه می شود که می توانند احساس توانمندی و خودکارآمدی اش را به شدت تحت تاثیر قرار دهند.

جالب است بدانید که عزت نفس و احساس توانمندی مهم ترین واکسنی است که از طریق جملات مثبت و تشویق کننده به فرزندتان تزریق می کنید و از این طریق می توانید او را در برابر انواع مشکلات روانی واکسینه کنید.

در این مواقع بهتر است صبور باشید، خشم خودتان را کنترل کنید و با استفاده از جملات مثبت و شیوه هایی که در بخش قبل ذکر شد، با رفتار کودک تان برخوردی موثر داشته باشید.

منبع:مقالات کانون مشاوران ایران

آنچه یک درمانگر روانشناسی و مشاوره تازه کار نیاز دارد: از رویکرد اکت چه می دانید؟ (بخش اول)

شنایی با درمان مبتنی بر  پذیرش و تعهد ( act)

درمان مبتنی بر  پذیرش و تعهد یا ACT ، نوعی از تحلیل رفتار بالینی است که در روان‌درمانی به کار می‌رود. این روش یک مداخله روان‌شناختی مبتنی بر شواهد است که راهبردهای "پذیرش و توجه آگاهی" را به شیوه های مختلفی با راهبرد های "تعهد و تغییر رفتار"  با هدف افزایش "انعطاف پذیری روان‌شناختی" در می آمیزد. به زبان ساده تر می توان گفت، در واقع act یک رفتار درمانی است که موضوع آن عمل است اما نه هر عملی، بلکه عملی که اولا ارزش محور باشد. ثانیا عملی که ذهن آگاهانه باشد. عملی که با حضور و هشیاری کامل انجام می شود: گشوده بودن نسبت به تجربه و مشارکت کامل در آنچه انجام می شود . این درمان که نامش را از پیام اصلی اش می گیرد معتقد است، آنچه را که خارج از کنترل شخصی ات است را بپذیر و به عملی که زندگی ات را غنی می سازد متعهد باش. هدف actکمک به مراجع برای ایجاد یک زندگی غنی ،کامل و معنا دار است، در عین پذیرش رنجی که زندگی به ناچار با خود همراه دارد.

بنیادهای فلسفی  ACT

بنیاد فلسفی ACT  ریشه در فلسفه­ای پراگماتیک دارد که "بافتارگرایی کارکردی" نامیده می‌شود. این رویکرد بر اساس نظریه ی چارچوب رابطه‌ای بنیان نهاده شده است که نظریه­ای جامع در باب زبان و شناخت و البته شاخه‌ای از تحلیل رفتاری است. ACT با رفتاردرمانی شناختی سنتی تفاوت‌هایی چند دارد، از جمله اینکه هدف رفتاردرمانی شناختی آن است که به افراد آموزش داده شود روی افکار، احساسات، حس‌های بدنی، خاطرات و دیگر وقایع درونی کنترل بهتری داشته باشند. اما در ACT هدف این است که افراد بیاموزند وقایع درونی‌شان، به ویژه آن‌هایی را که ناخواسته‌اند،  قضاوت نکنند و بپذیرند. ACT فرد را یاری می‌کند تا با حسی متعالی از خود که "خود - به عنوان- بافتار" شناخته می‌شود کسب کند. معنی چنین حسی آن است که فرد همیشه مشاهده گر، تجربه کننده ی افکار، احساسات، حس‌های بدنی و خاطرات خود و درعین‌حال از آن‌ها متمایز است. هدف کاربرد ACT آن است که به مراجع کمک کند تا ارزش‌های زندگی­اش را مشخص کند و بر اساس آن‌ها اقدام به عمل کند. هدف ACT آن است که در این فرآیند شادابی و معنای بیشتری به زندگی مراجع افزوده‌شده و انعطاف‌پذیری روان‌شناختی او افزایش بیابد. باید به این نکته اشاره کرد که نگاه غالب در روانشناسی، نگاهی مکانیستیک است. در این نگاه افکار، احساسات، خاطرات، باورها و میل هایی وجود دارند که ذاتا معیوب، ناکارآمد، آسیب زا و مسآله ساز هستند و باید اصلاح یا حذف شوند.

حرف جدید بافتارگرایی کارکردی چیست؟

الگو های مکانیستیک یکی از موفق ترین الگوها در روانشناسی بوده اند اما زمینه گرایی عملکردی یا همان بافتارگرایی کارکردی، رویکرد فلسفی متفاوتی است که طبیعتا منجر به روش های درمانی متفاوتی نیز می شود. مراجعان نیز معمولا با نگاهی مکانیستیک وارد درمان می شوند. آن ها معتقدند چیزهایی را از دست داده اند، مثل اعتماد به نفس یا عزت نفس. در رویکرد هایی مثل درمان شناختی رفتاری، این ها نشانه ها و علامت هایی هستند که ناکارآمد، منفی و غیر منطقی اند و باید با الگوهای منطقی و کارآمد جا به جا شوند. اما در act هدف، تغییر این ها نیست، بلکه هدف تغییر رابطه ی مراجع با افکار و احساساتش است، به نحوی که دیگر آن ها را نشانه نبیند. تا زمانی که ما فکر و یا احساسی را به عنوان نشانه برچسب بزنیم، این برداشت وجود داردکه بد، نادرست، منفی و آسیب زاست و برای سالم بودن باید از شر آن خلاص شد. این شیوه باعث منازعه ی ما با این افکار و احساسات می شود، منازعه ای که معمولا نتیجه ی خوبی ندارد. هدف نهایی، تغییر این افکار و احساسات رنج آور از شکل قدیمی ، یعنی نشانه های آسیب زای نا بهنجاری که مانع زندگی معنا دار و غنی هستند، به شکل جدید تر یعنی تجارب انسانی طبیعی که بخش هایی از یک زندگی معنا دار و غنی هستند می باشد. در حقیقت اکت تمرکز کمتری  بر کاهش نشانه دارد و بیشتر متمرکز بر پذیرش نشانه و افزایش کیفیت زندگی است.

مرکز مشاوره ستاره

اصول بنیادی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد

  1. گسلش شناختی: همان طور که اشاره شد، act  مبتنی بر نظریه جامعی در مورد زبان و شناخت است که یکی از ویژگی های انسان  که او را از سایر حیوانات متمایز می کند را "توانایی ارادی او در ارتباط دادن رویدادها به یکدیگر به طور کلامی" می داند.
این توانایی می تواند مفید باشد، به این صورت که به ما در حل مسأله کمک می کند. اما همانند چاقویی دولبه می تواند آسیب زا نیز باشد. مثلا زمانی که فردی افکار، خاطرات و احساساتی در مورد یک تجربه ی وحشتناک در دوران کودکی  دارد، می تواند همه ی این خاطرات و احساسات همراه با آن را به زمان  حال بیاورد، حتی اگر چندین سال از آن تجربه گذشته باشد. بنابراین، این فرایند آمیختگی که از طریق آن، فرایندهای کلامی شدیدا و به طور نامناسب بر روی انسان تأثیر دارند، منجر به این می شود که فرد به شیوه هایی رفتار کند که با شبکه های کلامی انعطاف ناپذیر هدایت می شوند، نه با شرایط  واقعی محیط. برای  مثال فردی که سابقه ی تجربه دردناکی در گذشته داشته، اکنون با این فکر که "نمی توانم به کسی اعتماد کنم" آغشته می شود و از بسیاری از روابط بین فردی اجتناب می کند. اکت  از طریق مداخلات مربوط به گسلش شناختی، به دنبال آن است که به مراجعان کمک کند تا به طور انعطاف ناپذیر تسلیم افکار و قوانین ذهنی شان نباشند و به جای آن ، شیوه هایی بیابند برای تعامل موثرتر با دنیایی که مستقیما تجربه می شود.
  1. پذیرش: برخلاف موج اول رفتار درمانی که متمرکز بر رفتار بود، act وcbt هر دو روش های آشکاری را برای برخورد با "افکار مسأله ساز " مطرح می کنند.
در act، پذیرش و نیز گسلش، ابزار اصلی برای مقابله با این افکار است در حالیکه در cbt، بازسازی شناختی مطرح می شود. اما از منظر act ، بازسازی شناختی در   cbtبر محتوای شناخت تمرکز بسیاری دارد و بدین وسیله چرخه ی نشخوار فکری زنده نگه داشته می شود. به این دلیل، act پذیرش نشانه ها و کنترل رفتار را به عنوان جایگزین بازسازی شناختی مطرح می کند.  

معنای صحیح پذیرش چیست؟

پذیرش در act اینگونه تعریف می شود : " دریافتن یک رویداد یا موقعیت و ترک و رها کردن برنامه ی کنترل نشانه های ناکارآمد و یک فرایند فعال احساس کردن احساسات به عنوان احساسات، فکر کردن به افکار به عنوان افکار و... ". پذیرش نباید با تحمل یا تسلیم اشتباه گرفته شود چرا که هر دوی این مفاهیم جبری و منفعل اند. در حقیقت پذیرش عبارت است از آگاهی از تجارب درونی و پذیرفتن فعال آن ها، بدون اقدامی برای کاهش آن ها و بدون اقدام بر اساس جنبه ی لفظی آن ها. مراجعانی که تشخیص اختلالات روان شناختی دریافت می کنند همواره این انتظار را از درمان دارند که درمانگر کاری برای حذف یا حداقل کاهش نشانه هایشان انجام دهد. این هدف در cbt منعکس می بشود که بر چالش با شناختار ها یا کنترل و کاهش برانگیختگی فیزیولوژیک تمرکزدارد. اما پذیرش از این رویکرد متفاوت است . به این صورت که هدف پذیرش آن است که باعث شود فرد هر آنچه تجارب درونی یعنی افکار ، احساسات، خاطرات  و احساسات بدنی ارایه می دهند را بدون نیاز به دفاع در برابر آن ها بپذیرد. در حقیقت مداخلات مبتنی بر پذیرش به دنبال این هدف هستند که مراجع تمرکزش را از تغییر و کاهش نشانه به داشتن یک زندگی ارزشمند تغییر دهد . تا به اینجا دو اصل اساسی "پذیرش" و "گسلش شناختی" به عنوان بنیان اولیه ی رویکرد اکت مطرح شد. برای آشنایی با چهار اصل اساسی دیگر و فنون عملی این رویکرد به ادامه مطلب مراجعه کنید. منبع:مشاوره-آنلاین.com

برچسب ها: تازه کار ,درمانگر ,مشاور ,مشاوره ,مشاوره تازه کار ,

معیارهای انتخاب همسر

با سلام خدمت شما دوست عزیز

بهتر است در مورد معیارهای خودتان در یک صحبت آرام و بدون توهین صحبت کنید و میزان رفت آمد که از نظرتان برای همسر آینده شما برای شما مورد پذیرش است صحبت کنید . دقت کنید که ممکن است شما تنها دچار خطای تفکر شده باشید که دور بودن مسافت و نبودن شما کنار هم می تواند این موضوع را بیشتر کند. اما اینکه شما از یک نفر که هنوز تعهد رسمی به شما ندارد بخواهید نداشتن رابطه با دیگری را به شما ثابت کند ممکن است برای او توهین محسوب شود.

برای شناخت کافی نیاز است که به صورت حضوری باهم ملاقات داشته باشید تا بتوانید در دنیای واقعی باهم صحبت کنید و عملکرد را در دنیای واقعی سنجش کنید .

در صورت تصمیم به ازدواج بهتر است از مشاوره پیش از ازدواج استفاده کنید.

درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

02122354783

شاد باشید

هزینه برای زندگی و فرزندان

با سلام خدمت شما دوست عزیز
با توجه به اینکه همسرشما با توضیحات شما به نظر می رسد مشکل مالی نداشته باشند اما از صرف هزینه برای زندگی و فرزندان خود خوداری می کنند بهتر است به صورت جدی اما در آرامش و بدون توهین در مورد این موضوعات با ایشان صحبت کنید و به یک نتیجه گیری کلی و قابل اجرا برسید کمک زیاد خانواده شما به شما و زندگیتان می تواند از مسئولیت پذیری ایشان بکاهد و ایشان این موارد را جز وظیفه آنها بدانند و تلاشی برای داشتن زندگی بهتر به خرج ندهند . بهتر است برای بررسی دقیق به صوت حضوری با همسرتان به روانشناس مراجعه داشته باشید تا سبک شخصیتی ایشان نیز مورد بررسی قرار گیرد و در صورت نیاز یک سری آموزش ها در این زمینه انجام شود.
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
02122354783
شاد باشید