((سلام.سوال باین
شرححال:یکی از برادران من بیست و یک ساله از کودکی علائقش محدود شد و
بتدریج نوسانات خلقی پیدا کرد.بعضی از علائقش حالت وهم آلود پیدا میکند
مثلا یکبار به مسیحیت علاقمند شده بود و میگفت که نظر کرده الهی است و
وفایع اطراف را به موضع مورد علاقه اش ربط میدهد و کمی حس افسردگی داشت و
کلا این علایق یا با خلق هماهنگ نیستند یا خلق بارزی ندارد چند سال هم
وسواس گرفته بود و حدود هفتساعت شستشو ادامه و خودش میگوید ماهیت وسواس و
عاشقانه ها یکی هستند چون وقتی وسواس داشتعلاقه ای نداشت و وسواسهایش تغیر
شکل میدهند.به یک روانپزشک مراجعه کردیم تشخیص اسکیزوفرنی دادند اما چون
نتیجه ای نگرفتیم به روانپزشک دیگری مراجعه کرد و بستری شد و تشخیص
اسکیزوافکتیو گرفت و چون داروها تاثیر نداشت روانپزشک سومی تشخیص اختلال
هذیانی دادند حالا خواهش میکنم بگویید بیشتر کدام تشخیص محتملتر است چون
فکر نمیکنم بدون تشخیص صحیح نتیجه بگیرد و یکبار هم دوست داشت تومور مغز
بگیرد و چون فکر میکرد تومور دارد بسیار شاد بود؟تشخیص کدام صحیح بوده
ممنون میشم پاسخ دهید.))
میشود لطف کنید و محتملترین تشخیص را بگویید چون نیاز به روانپزشک چهارمی
هست فقط اگر بگویید بین اسکیزوافکتیو و اسکیزوفرنی کداممحتملتر است
ممنون میشم شرححال دقیق همینها بود در ضمنیکبار همبه بیماری
سرطانعلاقمند شدهبود و پسر یکی از همسایگانبه خانه ما میآمد و برادرم
میگفت خدا کنترل این پسر بچه را بدست گرفته تا بمنبگوید آرزوی ابتلا به
سرطان!نداشتهباش چوندر آینده این همسایه بخاطر ابتلا به تومور رنجها
میکشد پس آرزویت برآورده نمیشود حدود یکسال این حالتها را داشت وخلق
بارزی همنداشت فقط عصبی میشد گاهی تا اینکهعشق کمرنگ شد،حالا خواهش میکنم
بگویید کدام یک احتمال بیشتری دارد ممنون میشم و مطمئنا نمیشه اینجوری
تشخیص دقیق داد اما فقط بگویید به کدام یک بیشر مشکوک هستید؟سابقه بیماری
روانی در خانواده نداریم.تشکر.