نوشته اصلی توسط
aipara68
با سلام
من دختری 25 ساله هستم که ی خواستگار با شرایط خوب دارم از هر نظری مورد
تاییدم هست حدود دو سل هست که می شناسمش و الان که به مرحله جدی رسیدیم
وقتی خونواده ام می گه ان قدش کوتاهه و هم قد خودمه با این که برام هیچ
اهمیتی نداره اما تحت تاثیر حرفاشون قرار می گیرم و میگم نکنه بد باشه و
همش ذهنم درگیر میشه میترسم این مساله بی اهمیت بعدا برام مهم بشه و زندگی
اونو خراب کنم.اما وقتهایی که باهاش بیرون بودم کنارش احساس ارامش داشتم و
حالم خوب بود اما از وقتی اومدند خواستگاری دو باری که باهاش بیرون رفتم
انقدر ذهنم درگیر قد میشه باهاش سر چیزهای احمقانه دعوا دارم و بعدش عذاب
وجدان میگیرم که این وسط اون بیچاره چه گناهی داره که من بد رفتار
میکنم.میشه راهنمایی ام کنید؟؟؟؟