مرکز مشاوره ۰۲۱۲۲۲۴۷۱۰۰

مرکز مشاوره ۰۲۱۲۲۲۴۷۱۰۰

مرکز مشاوره ۰۲۱۲۲۲۴۷۱۰۰

مرکز مشاوره ۰۲۱۲۲۲۴۷۱۰۰

نظریه کنترل گیت و مغز

محققانی به اسم های رونالد ملزک و پتریک وال[۱] به منظور توضیح اینکه چرا وضعیت های مغز بر روی درک درد ما تاثیر می گذارند، یک نظریه ای را در اوایل دهه ۱۹۶۰ بیان کردند که به عنوان نظریه کنترل گیت شناخته می شود.


این نظریه بیان می دارد که نخاع شوکی شامل گیت های عصبی می باشد که هم سیگنال های درد را متوقف می کند و هم به آنها اجازه می دهد که به سمت مغز بروند.


محققان از مدت ها پیش مشاهده کرده اند که عواملی از قبیل تفکرات، عواطف و انتظارات می توانند بر روی ادراکات ما از درد تاثیرگذار باشند.


در صورتی که انتظار داشته باشید که یک چیزی به شما آسیب بزند، احتمالا آسیب آن وخیم تر خواهد شد. در صورتی که ناراحت یا ترسیده باشید، شدت آن بیشتر از حالتی خواهد بود که وضعیت آرامی دارید.


برخلاف یک گیت واقعی، که باز و بسته می شود تا اجازه عبور مواردی را بدهد، گیت موجود در نخاع شوکی از  طریق تفاوت گذاشتن ما بین انواع فیبرهایی عمل می کند که سیگنالهای درد را حمل می کنند.


حرکت سیگنال های درد همراه با فیبرهای عصبی کوچک مجاز است تا عبور کند، در حالیکه سیگنال های فرستاده شده از طریق فیبرهای عصبی بزرگ متوقف می شوند.


نظریه کنترل گیت در اغلب مواقع برای توضیح مدار فانتوم یا درد مزمن به کار گرفته می شود.


نظریه کنترل گیت و مغز

نظریه کنترل گیت و مغز – مشاورکو – اعصاب موش

کنترل گیت به چه نحوی کار می کند

سیگنال های درد بعد از صورت گرفتن یک آسیب به سمت نخاع شوکی حرکت می کنند و بعد از آن به سمت مغز می روند.


قبل از اینکه اطلاعات به سمت مغز انتقال یابند، پیام های درد با گیت های عصبی مواجه می شوند که مجاز بودن یا نبودن این سیگنال ها برای رفتن به سمت مغز را کنترل می کنند.


ملزک و وال

در برخی از موارد، این سیگنالها به راحتی عبور می کنند و درد به صورت شدیدتری تجربه می شود. در سایر موارد، پیام های درد به حداقل رسانده می شوند یا حتی از رسیدن هر یک از آنها به مغز پیشگیری می شود.


یک بررسی دقیق تر از فرآیند کنترل گیت

این مکانیسم گیت یا قطع متناوب در قسمت نوک پشتی نخاع شوکی بدن صورت می گیرد.


هر دو مورد فیبرهای عصبی کوچک (فیبرهای درد) و فیبرهای عصبی بزرگ (فیبرهای نرمال برای لمس، فشار و سایر احساس های پوستی)، اطلاعات را به هر دو بخش نوک پشتی انتقال می دهند.


یک بررسی دقیق تر از فرآیند کنترل گیت

یک بررسی دقیق تر از فرآیند کنترل گیت – مشاور کو

این دو منطقه هم سلول های انتقالی هستند که اطلاعات را به سمت نخاع شوکی مغز انتقال می دهند و هم نورون های رابط بازدار کننده هستند که منجر به متوقف شدن یا ممانعت از انتقال اطلاعات حسی می شوند.


نکات

با این وجود، فعالیت فیبر بزرگ منجر به تحریک نورون های بازدار کننده ای می شود که انتقال اطلاعات درد را کاهش می دهند.

زمانی که فعالیت فیبر بزرگ بیشتری در مقایسه با فعالیت فیبر درد وجود داشته باشد، افراد درد کمتری را تجربه می کنند. این بدا معنا است که گیت های درد بسته شده اند.

فیبرهای درد برای نورون های رابط بازدار کننده یک سری موانعی را ایجاد می کنند و اجازه می دهند که اطلاعات درد به سمت مغز حرکت کند.

زمانی که فعالیت فیبر کوچک بیشتری وجود داشته باشد، منجر به غیرفعال شدن نورون های بازدار کننده می شود، در نتیجه سیگنال های درد می تواند به سمت مغز فرستاده شود تا دریافت درد (که همچنین به عنوان واکنش دهنده به درد شناخته می شود) صورت بگیرد. به بیان دیگر، گیت های درد باز هستند.

هر چند که کنترل گیت احتمالا موثرترین نظریه موجود در درک درد می باشد، ولی این نظریه هم بدون مشکل نمی باشد.


تحقیقات بعدی صورت گرفته که شامل وجود داشتن زیاد یک سیستم گیتینگ واقعی در نخاع شوکی بوده اند، نتوانستند جایگزینی را برای اکثر ایده های بیان شده توسط ملزک و وال پیدا کنند.

منبع :نظریه کنترل گیت و مغز-مشاورکو

کلید قفل شادمانی درونی تان را بیابید!

همگی ما در طی روز برای دستیابی به شادی روش های متفاوتی را امتحان می کنیم.


رفتن به مراکز خرید، خریدهای افراطی، تجربه ی هیجان های مختلف، شروع روابط دوستانه و.. تنها بخشی از روش هایی هستند که برای شاد بودن انتخاب می کنیم.


برخی افراد نیزبرای تجربه ی شادی دست به اقدامات خطرناک تری مانند مصرف مواد مخدر، روابط جنسی متعدد، رانندگی های پرخطر و.. می زنند.


اما روانشناسی شادمانی درونی بر این اعتقاد است که شاد بودن مستلزم ایجاد تغییراتی اساسی تر است که می تواند درون ما را دگرگون کند و خشنودی پایداری را با خود به همراه داشته باشد.


۱٫ گذشته را رها کنید.

اتفافات دردناک گذشته، مرور خاطرات، روابط و فرصت های از دست رفته، موقعیت های کاری و ارتباطی که دیگر وجود ندارند از جمله مهم ترین عواملی هستند که می توانند ذهن تان را در گذشته متوقف کنند.


بر اساس شواهد بالینی و تجربی موجود، مرور مکرر گذشته می تواند یکی از مهم ترین دلایل تجربه ی افسردگی و رخوت شود.


حالتی که در آن شادمانی وجود نخواهد داشت.


برخی از افراد نیز وقایع مربوط به زمان گذشته را به گونه ای مرور می کنند که گویا در همین لحظه در حال وقوع است.


از دیدگاه بزرگ ترین روانشناس مثبت نگر، مارتین سلیگمن، شما به شادمانی دست نخواهید یافت مگر زمانی که بتوانید دست از نشخوار گذشته بردارید و از گذشته تان برای اکنون الهام بگیرید.


رها کردن گذشته برای شادمانی درونی

در صورتی که رها کردن گذشته برای تان بیش از حد دشوار است به موارد زیر دقت کنید:


• در موقعیت های مختلف به خودتان یادآوری کنید که خاطره یا فرصت قبلی ام، مربوط به زمان گذشته است و در حال حاضر دیگر وجود ندارد.


این شیوه از یادآوری از طریق کاهش آمیختگی می تواند منجر به ایجاد نوعی از گسلش شود که شما را برای ماندن در وضعیت اینجا و اکنون یاری می کند.


• در صورتی که موقعیت ناتمامی در زمان گذشته تان وجود دارد، لازم است از طریق مراجعه به روانشناس متخصص در حیطه ی روان درمانی گشتالتی، وضعیت های ناتمام را به پایان برسانید.


به عنوان مثال ممکن است تجربه ی یک شکست عاطفی، ناگفته های زیادی را در درون تان به جای گذاشته باشد که نیاز به برون ریزی روانی به منظور پایان یافتن آن وضعیت دارد.


از تجارب دردناک گذشته برای بهبود وضعیت کنونی تان استفاده کنید.

به عبارت دیگر باید گفت، اگرچه شکست امری قابل قبول است اما تکرار آن تا حد زیادی بستگی به انتخاب های خودتان دارد.


بنابراین در صورتی که از عملکرد و یا اتفاقات گذشته ناراضی هستید، بهتر است از آن ها ب عنوان تجربه ای یاد کنید که می تواند زمان حال تان را پربارتر کند.


۲٫ در زمان حال زندگی کنید.

رمز اساسی شادمانی درونی، “هنر زندگی کردن در زمان حال” است.

این عبارت هرگز به معنای آن نیست که تکانشی و یا بی خیال باشید و بدون آینده نگری عمل کنید.


زندگی کردن در زمان حال به معنای آن است که از تمام قابلیت های لحظه ی اکنون تان به منظور رشد استفاده کنید.


بنابراین غرق شدن در خاطرات گذشته و یا خیال پردازی های آینده از آن جهت ناکارآمد است که مانع زندگی کردن کامل در زمان حال می شود.

منبع :کلید قفل شادمانی درونی تان را بیابید!- مشاورانه

افسردگى چیست؟

باید توجه داشت که افسردگى چیست؟ یکى از متداول ترین اختلالات روانى هست که فرد باید به روانپزشکان، روانشناسان، نوروفیدبک وسایر متخصصان بهداشت روان مراجعه کند.


درمان افسردگی و افسردگی چیست

در هر ثانیه وَ لحظه از زمان حداقل پانزده تا بیست درصد احتمال این وجود دارد که فرد دچار افسردگی شود وَ علامت‌هاى افسردگى حاد را از خود بروز بدهند وَ هزاران فرد فرد در هر ثانیه در جهان تحت تاثیر بیماری افسردگى قرار میگیرند.


در زبان عامیانه به منظور بیان افسردگى شامل حس های غمگینى، ناکامى، ناامیدى وَ شاید هم ترس وَ بی‌حالى بوده وَ تصور عموم مردم این هست که فرد افسرده خودخواه، ضد اجتماعی، اهل تن پروری وَ حسود هست.


نصیحت: در طول زندگى همه همه ی ما در دوره‌هاى مختلف زندگی احساس داشتن گریه، عدم خوشحالى، غم وَ امثالهم خصوصاً در هنگام از دست دادن آنان که دوستشان داریم را تجربه کرده وَ سعی می کنیم با آن مواجه شویم.

احساس افسردگى متداولا به عنوان «سوگ» وَ «داغدیدگی» شناخته شده وَ یعنى در وضعیت های مختلف بنا به انتظار لحظات شادی‌بخش به حس اندوه منتهی می‌شود مثالا در هواى توفانی، پس از تولد فرزند، تغییر محل زندگی، منازعه اى که در مصاحبت با دوست وَ یا زن وَ شوهر به‌وجود خواهد آمد. این احساس اندوه به‌سرعت نابود شده وَ فرد به حالت نرمال بر میگردد. گاهی گریه به عنوان یک عکس العمل برای گاهش غم وَ نرمالسازی بند بسیار کارامد هست.


همچنین پس از فوت یکى از نزدیکان، اتمام یک رابطه عمیق، متداولا افراد سوگ را تجربه  خواهند کرد

شاخصه های تشخیصی سوگ با افسردگى در بسیاری موارد نزدیک به هم هست. لذا باید در نظر دهست که این دو اتفاق کاملاً طبیعى بوده وَ حتى فقدان آنان  در درازمدت شاید براى فرد بسیار مضر باشد. در هر دو پدیده پس از طى فرآیند مربوطه فَرد به زندگى عادِى خود بر خواهد گردد. وَلى در اغلب همه ی ما حس غم ادامه دار بوده وَ به مراقبتهاى ویژه احتیاج هست.


افسردگى کلینیکى

افسردگى کلینیکى درصورت ادامه داشتن می‌تواند منجر به بروز فعالیتهاى خطرناک اجتماعى مثل دست زدن به خودکشى وَ یا نظایر آن شود وَ این احتمالا اقدامات فورى پزشکى وَ بهداشتى را طلب می‌کند.

اختلالات مربوط به افسردگى میلیون‌ها فرد را در سال مبتلا می‌کند. این عده هزینه بسیار سنگینى را بر خود، خانواده، جامعه وَ سیستم بهداشتى کشورشان تحمیل می‌کنند.


شواهد به‌دست آمده از علم عصب‌شناسى وَ ژنتیک وَ پژوهش ها کلینیکى نشان می‌دهد که افسردگى احتمالا یک اختلال در مغز می‌باشد . تکنیکهاى تصویربردارى مدرن از مغز روشن ساخته هست که در افسردگى مدارهاى عصبى که مسؤول تنظیم افکار، خُلق، فکر کردن، خوابیدن، اشتها وَ رفتار هستند از حالت طبیعى خارج شده وارتباطات صحیحى بین این مناطق وجود ندارد. ازهمین شواهد بدست آمده دربه‌دست آوردن داروهاىمناسب هستفاده شایانى می‌شود.


علائم و مشخصه ها افسردگى

علایم و علامت ها

دو علامت شاخص افسردگی که علامت های کلیدی برای تشخیص به حساب می آید در زیر آورده شده اند. هر دو این علائم باید دراکثر مواقع روز وجود داشته باشند.


۱- از دست دادن علاقه به امور روزمره طبیعی

همه ی همه ی ما علاقه وَ خوشحالی خود را در فعالیتهایی که پیش از پیش از آنان لذت می بردید از دست می دهید. این مورد «بی لذتی» نامیده شده هست.


۲- خلق افسرده

همه ی همه ی ما احساس غم یا ناامیدی، بی فریادرسی می کنید وَ امکان دارد نوبت های گریه داشته باشید از دید پزشکان یا سایر مراقبین بهداشتی که افسردگی را تشخیص می دهند، مکملا موارد فوق بیشتر علائم وَ علامت هایی که در زیر آورده شده اند نیز می تواند در بیشتر روزها وَ یا تقریباً هر روز، به مدت حداقل دو هفته در فرد وجود داشته باشند.


سایر علامت‌هاى افسردگى

شامل از دست دادن توجه وَ سرخوشى در فعالیتهاى روزانه، اختلال وَ تغییر عمده در اشتها وَ وزن بدن، اختلال در خواب به‌صورت کم‌خوابى یا پرخوابى، اختلال در تفکر وَ تمرکز فکر، وجود اضطراب وَ کندى حرکات، احساس بى ارزشى وَ یا احساس گناه، فقدان نیرو یا فقدان انرژى وَ خستگى، افکار تکرارشونده، مرگ وَ یا خودکشى می‌باشند.


در زیر به برخی از آنان اشاره می کنیم:


اختلالات خواب

خواب زیاد یا مشکلات حین خواب می تواند علامتی باشد مبنی بر اینکه همه ی همه ی ما افسرده هستید. بیدار شدن در نیمه شب یا صبح زود وَ ناتوانی در به خواب رفتن دوباره معمول هستند.


اختلال در فکر کردن یا متمرکز شدن

احتمالا برای تمرکز کردن یا تصمیم گرفتن دچار زحمت شوید وَ مشکلاتی با حافظه خود داشته باشید.


– کاهش وزن یا وزن گیری قابل توجه: کاهش یا ارتقا وزن وَ وزنگیری یا کاهش وزن بدون توجیه می تواند نشاندهنده افسردگی باشد.


– پرخاشگری یا کاهش حرکات بدن:  احتمالا بی قرار، پرخاشگر، تحریک پذیر وَ زود رنج به نظر برسید. یا احتمالا اینطور به نظر برسد که کارهایتان را با سرعت آهسته انجام می دهید وَ به سوالات به آهستگی وَ با صدای یکنواخت پاسخ می دهید .


خستگی

احتمالا احساس کسالت وفقدان انرژی را تقریباً هر روز داشته باشید. احتمالا صبح هنگام به اندازه زمانی که در شب قبل به رختخواب می رفتید احساس خستگی کنید .


اعتماد به نفس پایین

احتمالا احساس بی ارزشی کنید وَ احساس گناه شدید داشته باشید.


کاهش علاقه به فعالیت جنسی :

اگر پیش از ظهور افسردگی از نظر جنسی فعال باشید، احتمالا کاهش قابل توجهی در سطح علاقه خود به داشتن ارتباط جنسی احساس کنید.


– فکر کردن به مرگ : احتمالا دیدگاه منفی نسبت به خود ، موقعیت خود وَ آینده خود داشته باشید. احتمالا افکار مرگ، مردن وَ خودکشی داشته باشید. دانشمندان ارتباط نزدیکى بین خودکشىوافسردگى ذکر می‌کنند به‌طوریکه دوسوم بیماران افسرده به خودکشى فکر می‌کنندو ١٠ تا ١۵ درصد آنان به زندگى خود خاتمه می‌دهند.


افسردگی می تواند شکایات جسمی گسترده ای را نیز مانند خارش عمومی، تاری دید، ارتقا تعریق ، دهان خشک ، مشکلات گوارشی (سوء هاضمه ، یبوست وَ اسهال) سردرد وَ کمر درد ایجاد نماید.


کودکان ، نوجوانان وَ بالغین احتمالا به طور متفاوتی به افسردگی واکنش دهند . در این گروهها احتمالا علامت ها اشکال مختلف داشته باشد یا با دیگر وضعیتها پوشانده شود.


اگر یک بیمار ۵ مورد از علائم بالا را به‌مدت ۲ هفته مداوم داشته باشد به اختلال افسردگى شدید (عمده) مبتلا می‌باشد . مطالعات اخیر در ایالات متحده آمریکا نشان می‌دهد که افسردگى سردسته علتهاى ناتوانى در انسان به‌همه ی مار می‌رود . چنین مطالعات آمارى در بقیه کشورها نیز موجود می‌باشد.


انواع افسردگى

از افسردگى تقسیم‌بندى متعددى شده هست که چند گونه مهم آن عبارتند از:


۱- افسردگی اساسی

این گونه افسردگی اختلال در خلق بوده که متداولا ۲ هفته بطول می انجامد. حس دلتنگی وَ حزن مفرط وَ از دست دادن میل وَ لذت از فعالیتهای دوست داشتنی و احساس گناه وَ بی ارزشی از علامت های آن بوده، این گونه افسردگی خطرناک بوده وَ میتواند به خود کشی منجر گردد. این گونه افسردگی می تواند باعث کم خوابی، تغییر اشتها، خستگی شدید وَ مشکل شدن تمرکز شود. افسردگی شدید می تواند خطر خودکشی را ارتقا دهد. علامت‌ها وَ رفتارهاى عمیقى هست که عملکرد شغلى، روابط بین فردى وَ رفتارهاى اجتماعى را تحت تأثیر قرار داده وَ شخص را به‌طور کلى از محیط خود دور می‌سازد.


۲- افسردگی مزمن: اختلال افسرده خویى (Dysthymia)

این اختلال خفیف‌تر از افسردگى شدید (عمده) می‌باشد وَ با خلق افسرده (تحریک‌پذیر در کودکان وَ نوجوانان) همراه هست که در بخش عمده روز دوام دارد وَ اکثر روزها وجود دارد . گونه خفیف تر اما مداوم تر افسردگی هست . این گونه حداقل دو سال وَ اغلب بیش از ۵ سال دوام می آورد . علایم وَ علامت ها متداولا ناتوان کننده نیستند وَ دوره های دیس تایمی می تواند با دوره های کوتاه مدت احساس طبیعی بودن جا به جا شود. ابتلا به دیس تایمی ما را در خطر بیشتر برای افسردگی اساسی قرار می دهد. شدت علایم آن ازافسردگی اساسی کمتر بوده اما دوره آن طولانی وَ ممکن هست وَ ۲ الی ۵ سال بطول انجامد. علایم آن متداولا ناتوان کننده نمیباشد اما در عملکرد مناسب وَ احساس خوشایندی فرد تاثیر گذار هست.

متداولا مردم این افراد را به‌عنوان افرادى بداخلاق، ترشرو وَ ملال‌آور تلقى می‌کنند. این گروه قادر به برقرارى ارتباط بین فردى مناسب با دیگران نیستند وَ افرادى جدى، کج‌خلق وَ درونگرا هستند.


۳- اختلال افسردگى جزئى (Minor Depression)

در این اختلال علائم افسردگى با شدتى کمتر از دو مورد فوق وَ با دوره‌هاى محدودتر همراه هست. این گونه افسردگى در همه گروههاى سنى دیده می‌شود وَ تأثیر کمترى در طول زندگى فرد می‌گذارد.


۴- اختلال دو قطبی:

به تغییرات غیر قابل پیش بینی خلق از شیدایی تا افسردگی اختلال دو قطبی میگویند . در یک زمان فرد رفتار برونگرایی مفرط ، پر حرفی، خود بزرگ بین از خود بروز میدهد وَ در دوره ای دیگر افسرده میگردد. بعضی افراد مراحلی از ارتقا خلاقیت وَ نوآوری در طی مرحله شیدایی دارند. تعداد حملات هر حمله در هر یک از قطبها احتمالا مساوی نیستند. بعضی افراد احتمالا چندین حمله افسردگی


پیش از مرحله شیدایی داشته باشند یا بالعکس


۵- اختلال در سازگاری:

هرگاه انسان عزیزی را از دست میدهد، شغلش را از دست داده وَ یا تغییر میدهد وَ یا آگاه میگردد که بیماری لاعلاجی دارد کاملا طبیعی هست که احساس هسترس، اندوه وَ خشم میکند؛ اما در نهایت امر افراد خود را با شرایط پدید آمده وفق میدهند؛ اما برخی قادر به چنین عملی نمیباشند. هنگامی که واکنش فرد به یک موقعیت وَ یا حادثه سبب افسردگی در وی میگردد به آن اختلال در سازگاری میگویند.


۶- افسردگی فصلی:

برخی افراد از علائم افسردگی ناشی از تغییر فصل در پاییز وَ زمستان رنج میبرند. علائمی که در فصل های دیگر مانند بهار وَ تابستان فروکش کرده وَ دیده نمی شود. به این علائم (S.A.D) یا SEASONAL AFFECTIVE DISORDER یا افسردگی وابسته به فصل (افسردگی فصلی) می گوییم. احتمالا (SAD) به اختلالات خلقی گفته می شود که به دلیل تغییرات طول مدت روز در فصل های مختلف به وجود می آید.


(SAD) برای اولین بار در سال ۱۸۴۵ مورد بررسی قرار گرفت وَ نهایتا در اوایل سال ۱۹۸۰ به این اسم نام گذاری شد.


از آنجا که نور خورشید در فصل های مختلف بروی فعالیت حیوانات می تواند تاثیرات گوناگونی داشته باشد (مانند خواب زمستانی وَ دوره های باروری (، SAD هم احتمالا ناشی از تغییرات طول روز وَ شدت نور در فصول مختلف باشد.


افسردگی در فصل پاییز وَ زمستان مربوط به ترشح هورمون ملاتونین هست که “هورمون وابسته به خواب” نیز نام دارد وَ در تاریکی وَ هنگام خواب شبانه بیشترین میزان ترشح را دارد.


متناسب با تغییرات فصل، تغییراتی در ساعت بیولوژیکی بدن بوجود می آید. این تغییرات در روشنایی وَ نور ناشی از تغییر فصل هر چند که جزئی باشد، می تواند باعث عدم تطابق ساعت فیزیولوژیکی بدن با برنامه روزانه شخص شود.


شایع ترین ماه هایی که می تواند سبب به تغییرات فصلی وَ افسردگی شود ، دی وَ بهمنماه می باشد وَ بیشتر افراد مبتلا را خانم های جوان تشکیل می دهند.


در این اختلال علائم شایع افسردگی مانند تغییرات خلقی، پرخوری، ارتقا وزن، ارتقا میزان خواب دیده می شود. همچنین تمایل به مصرف مواد غذایی قندی وَ نشهسته ایارتقا می یابد. قابل توجه هست که این علائم در فصل های بهار وَ تابستان بهبود کاملمی یابند.


عوامل بوجود آورنده ی اختلال افسردگی:

این اختلال افسردگی در فصل پاییز وَ زمستان مربوط به ترشح هورمون ملاتونین از غدهپینه آل در مغز هست. این هورمون که “هورمون وابسته به خواب” نیز نام دارد، درتاریکی وَ هنگام خواب شبانه بیشترین میزان ترشح را دارد. بنابراین در پاییز وَ زمستانکه طول روز کوتاه وَ طول شب بلند می شود، میزان ترشح این هورمون در بدن ارتقا می یابد وَ در فرد ایجاد علائم افسردگی می کند.


درمان افسردگی فصلی:

محققان دریافته اند که فتوتراپی (نور درمانی) می تواند از ترشح بیش از حد ملاتونین در بدن جلوگیری کند. اغلب افراد به این درمان پاسخ می دهند.


این شیوه ی درمان شامل نور سفید فلوروسنت هست که بر صفحه فلزی انعکاس داده میشود وَ شخص در مقابل این نور، با چهمه ی مان باز بدون نگاه مستقیم به نور قرار می گیرد. از این شیوه درمانی به مدت نیم الی دو ساعت در روز هستفاده می کنند.


البته در موارد خفیف بیماری، قدم زدن در نور آفتاب به تنهایی می تواند شخص را دربهبود بیماری کمک کند. طی یک بررسی دریافته اند که حدود یک ساعت قدم زدن در نور آفتاب به اندازه دو ساعت قرار گرفتن در مقابل نور سفید فلوروسنت می تواند در بهبود بیماری موثر باشد.


اگر فتوتراپی موثر واقع نشود (که البته درصد کمی را شامل می شود)، می توان ازداروهای ضدافسردگی در درمان بیماری کمک گرفت. البته عوارض ناشی از مصرف داروهای ضد افسردگی  را نباید فراموش کرد.


۷- اختلال افسردگی پیش از قاعدگی

این گونه افسردگی در زنان وَ پیش از دوره قاعدگی رخ می‌دهد وَ با بی‌ثباتی خلق، اضطراب، افزایش خستگی‌پذیری، عدم تمرکز، تغییرات اشتها وَ خواب، سردرد وَ موارد دیگر همراه هست . همه این علائم در دوره قاعدگی از بین می‌روند.


علل افسردگى

علل افسردگى ترکیبى از عوامل ژنتیکى ، بیولوژیکى ومحیطى (روانى ـ اجتماعی) می‌باشد.


در بسیارى از مردم نیز، علت افسردگى ناشناخته باقى می‌ماند . به‌طور کلى مشخص شده هست که افسردگى در نتیجه یکسرى از فعل وَ انفعالات شیمیایى در مغز اتفاق می‌افتد.

این فعل وَ انفعالات که نورو ترانسمیتر نامیده می‌شود در تمامى اعمال وَ رفتارهاى بدن به‌طور بیولوژیکى وجود دارد.


عوامل ژنتیکى

ثابت شده هست که در بعضى از اقوام وَ فامیلی افسردگى شایعتر بوده اما وجود یک فرد افسرده در یک خانواده لزوماً دلیل بر وقوع این امر در بقیه عضوهای خانواده نمی‌باشد. اما هرچه درجه خویشاوندى نزدیکتر باشد، به همان نسبتآسیب ‌پذیرى براى افسردگى بیشتر می‌شود.


عوامل بیولوژیکى

تغییرات زیستى متعددى در مغز افراد روى می‌دهد. این تغییرات شامل تغییر در ارتباطات عصبى سیستم غده های درون‌ریز وَ هورمونها، تغییر در سیستم انتقال‌دهنده‌هاى شیمیایى وَ تغییر در فعالیتهاى الکتریکى مغز که مربوط به نوروساینس هست.


عوامل محیطى (روانى – اجتماعی)

فاکتورهاى استرس اجتماعى وَ روانى به‌عنوان خطر فاکتورهاى بروز افسردگى شناخته می‌شوند.


هسترس در فرم فقدان یکى ازاقوام نزدیک مثل پدرو مادر وَ دوستان به‌عنوان ماشه‌اى براى بروز افسردگى در افراد آسیب‌پذیر، به‌همه ی مار می‌رود. به‌طور کلى پژوهش ها ژنتیک ثابت کرده هست که عوامل استرسزاى محیطى فرصت بروز آسیب‌پذیرى یک ژن بخصوص را افزایش داده وَ آنان را به سوى یک بیمارى پیشرفته افسردگى هدایت می‌کند.


با این حال در برخى از افراد این افسردگى بدون عوامل هسترس‌زاى محیطى به‌وجود می‌آید. پژوهش ها دیگرى در این زمینه مشخص کرده هست که عوامل هسترس‌زا در قالب ایزوله بودن در اجتماع وَ یا محرومیت دوران کودکى منجر به تغییرات پایدار در فعالیت مغز شده وَ باعث افزایش حساسیت نسبت به بروز علائم افسردگى می‌شود.


 رویدادهاى زندگى وَ هسترسهاى محیطى:

هسترسها وَ موقعیتهاى زندگى می‌توانند نقش اولیه را در ایجاد افسردگى داشته باشند، هر چند که در این مورد اختلاف‌نظر بین دانشمندان وجود دارد.


عده‌اى معتقدند که سوگ وَ از دست دادن عزیزى می‌تواند منجر به افسردگى گردد. مطالعات نشان داده هست که مرگ همسر بیشترین نقش را به عهده دارد. همچنین به دنیا آوردن فرزند، بازنشستگى، یائسگى وَ هسترسهاى عمده دیگر می‌توانند در ایجاد افسردگى نقش عمده داشته باشند.


عوامل شخصیتى:

همه افراد با تیپها وَ خصوصیتهاى شخصیتى مختلف احتمالا دچار افسردگى گردند، اما افرادى با انواع شخصیتى وسواس وَ شخصیت نمایشى بیشتر احتمالا دچار افسردگى گردند.


عوامل یاد گرفته شده:

بر اساس این عامل ارتباطات اجتماعى ناخوشایند که منجر به ارزیابى منفى فرد از خود می‌شود باعث ایجاد افسردگى هست؛ زیرا این افراد با توجه به خصوصیات خاص خود نمی‌توانند محبت، همدردى وَ ارتباط عاطفى لازم را از دیگران به دست آورند.


بنابراین این افراد هم در مورد خودشان ارزیابى منفى داشته وَ هم دیگران را صادق نمی‌دانند وَ به‌تدریج آزرده وَ ناکام شده وَ افسردگى در آنان پدید می‌آید.


٭ تفکر منفى:


افرادى که داراى افکار منفى در مورد خود ، زندگى وَ آینده هستند ، دچار افسردگىمی‌گردند . این افراد به جنبه منفى هر چیزى فکر می‌کنند وَ به نقایص خود خیلى توجه نموده وَ بطور مداوم خودشان را با دیگران مقایسه می‌کنند. نکته مهم اینکه این افراد هر گونه اطلاعات را سوء تعبیر می‌کنند.


مصرف داروها

٭ بعضى از داروها مثل داروهایى که در تنظیم فشار خون بالا مصرف می‌شوند وَ داروهاى خواب آور باعث به‌وجود آمدن افسردگى می‌شوند.


٭ کمبود مواد غذایى مثل کمبود اسید فولیک وَ بعضى ویتامینها مثل ب١٢ باعث کاهش اثرات داروهاى ضداضطراب شده وَ درمان را با مشکل روبرو می‌کند.

٭ اعتیاد به بعضى از داروها، مواد مخدر وَ یا الکل باعث به‌وجود آمدن افسردگى می‌شود.


درمان افسردگى


درمان دارویی:

اکثر مطالعات پزشکان حاکى از آن هست که ترکیب روان درمانى وَ دارو درمانى موثرترین درمان براى اختلالات افسردگى هست. آنچه که انقلابى در درمان بیماریهاى افسردگى بیان کرده وَ تأثیرى نمایان بر سیر آنان نهاده وَ هزینه اجتماعى این بیماریها را کهسته، رهیافتهاى دارو درمانى بوده هست.

از چهل سال بیش درمآنانیى موثر وَ مشخص مثل داروهاى سه حلقه‌اى براى اختلالات افسردگى فراهم شده هست مثل:


ایمى پیرامین (Imipiramine)


آمی‌تریپ تیلین (Amitriptyline)


نورتریپ تیلین (Nortriptyline)

نخستین علائمى که پس از مصرف این داروها بهبود می‌یابد خواب وَ اشتها هست که پس از حدود ۲ هفته شروع می‌شود. پس از حدود ۳ تا ۶ هفته علائم عمده بهبودى افسردگى بروز می‌نماید.


دسته دیگر داروها که انقلابى جدید وَ عمده براى درمان بر پا کرده هست. مهارکننده اختصاصى باز جذب سروتونینها (SSRT) از قبیل فلوکستین       ( Fluxetine) وَ سیتا لوپرام (Citalopram) هست.

به جرأت می‌توان گفت که هنوز در غرب، فلوکستین یکى از پر مصرفترین داروهاى رایج هست. از عوارض جانبى این داروها سرآسیمگى، ناراحتى گوارش وَ تهوع می‌باشد.

در عین حال داروهاى اخیر SSRT مثل فلوکستین وَ سیتالوپرام از کمترین میزان عوارض جانبى در میان داروهاى فوق برخوردار هست.


درمان غیردارویی

١ـ نور درمانى

این گونه درمان براى معالجه افسردگى فصلى به‌کار برده می‌شود؛ اما اگر افسردگى فصلى شدید باشد نور درمانى باید با دارو درمانى همراه گردد.


۲ ـ شوک درمانى (ECT)

این شیوه در موارد زیر براى درمان بیماران افسرده به‌کار می‌رود:

٭ افسردگى بیمار با درمان دارویى از بین نرفته باشد.

٭ بیمار قادر به تحمل داروهاى ضدافسردگى نیستند.

٭ بیمارى چنان شدید باشد که به بهبود سریع نیاز باشد مثلاً بیمار افکار خودکشى خیلى شدید داشته باشد.


در این روش جریان الکتریکى را به سر شخص وارد می‌کنند وَ یک حمله تشنجى ایجاد می‌شود.ECT بی‌خطر وَ بدون درد بوده وَ میزان عارضه آن کم وَ در حافظه کوتاه‌مدت می‌باشد.


۳ ـ روان درمانى

این گونه درمان شامل درمآنانیى هست که از دارو هستفاده نمی‌شود. موارد زیر از جمله موفقترین شیوه‌هاى روان درمانى در درمان افسردگى هست:


شناخت درمانى، روان درمانى بین فردى، رفتار درمانى، روانکاوى وَ روان درمانى خانواده.


۴- درمآنانى گیاهى وَ غذایى


بسیارى از فرآورده‌هاى گیاهى که در ایالات متحده آمریکا در دسترس عموم هست جهت درمان بیمارى افسردگى به‌کار می‌رود.

گونه خاصى از مخمر آبجو بنام’s Wort St. John با عوارض جانبى پایین در این زمینه شناخته شده وَ در درمان فرم خفیف تا متوسط افسردگى کاربرد دارد. در کشورهاى دیگر مثل هند وَ سریلانکا، برگ گیاه برگاموت را بصورت اسانس در چاى وارد کرده وَ در درمان افسردگى به‌کار برده‌اند.


به‌نظر می‌رسد که آمار افسردگى در ایالات متحده آمریکا رو به افزایش هست. دلیل قطعآ ناشناخته هست ولى می‌تواندبه علت تغییراتى درهسترس روزانه ساختار اجتماعى افراد، تغییرات ژنتیکى، تشخیص پیشرفته وَ اصلاح شده وَ یا تغییراتى در رژیم غذایى افراد باشد.


تغییرات دررژیم غذایى افراد میدان وسیعى براى پژوهش ها دانشمندان می‌باشد. از آنجائیکه بعضى از مواد غذایى به ‌طور مستقیم در ساختمان سروتونینها (یک واسطه شیمیایى که در ایجاد افسردگى نقش بسیار قابل ملاحظه‌اى دارد) به‌کار می‌رود ، می‌توان این گونه نتیجه گرفت که مصرف این مواد غذایى از جمله ماهى وَ روغن ماهى نقش بازدارنده‌اى در ایجاد افسردگى دارند. بعضى از دانشمندان با مصرف زیاد روغن ماهى (روغن امگا ۳) در افراد داوطلب وَ مقایسه آن با افرادى که آن را مصرف نکرده‌اند، به این نتیجه رسیده‌اند که هر چقدر مصرف امگا ۳ (روغن ماهی) در جوامع بیشتر باشد افسردگى  به حداقل آن خواهد رسید.


همچنین نشان داده شده هست که مصرف روغن ماهى در ایجاد بقیه بیماریهاى روانى نقش بازدارنده‌اى نیزدارد. پیش از پیش نیز نقش بازدارنده روغن ماهى درایجاد بیماریهاى قلبى وَ عروق ثابت شده بود.

منبع :افسردگى چیست؟- مرکز مشاوره

مشاوره تشخیصی در روان شناسی

مشاوره تشخیصی یک نوع مختصری از زوج درمانی است که برای زوج هایی طراحی شده است که نسبت به ادامه رابطه خود مطمئن نیستند.


همچنین این روش درمانی می تواند برای مواردی که در آن یکی از طرفین خواهان اتمام رابطه است، ولی طرف دیگر امیدوار به حفظ آن می باشد، به کار گرفته شود.


هدف از این روش درمانی کمک به همسران و پارتنر ها است تا آنها قبل از تصمیم گیری برای ادامه رابطه یا خاتمه دادن به آن رابطه، تمامی جوانب و گزینه ها را در نظر بگیرند و بعد تصمیم گیری کنند.


زوج هایی که می خواهند رابطه شان را تمام کنند و از یکدیگر طلاق بگیرند، ولی نمی دانند که ایا خاتمه دادن به رابطه یک تصمیم درستی برای آنها می باشد، در نظر گرفتن گزینه های موجود، و همچنین پیامدهای بالقوه مربوط به این گزینه ها و اختیارات با کمک یک درمانگری که مشاوره تشخیصی را اجرا می کند، مفید می باشد.


مشاور تشخیصی - مشاورکو (2)

مشاور تشخیصی – مشاورکو

فهرست مطالب

تاریخچه و توسعه

اصول و نظریه مربوط به مشاوره تشخیصی

مشاوره تشخیصی به چه نحوی مفید می باشد؟

آموزش و گواهی نامه

محدودیت ها و نگرانی ها

مشاوره تشخیصی توسط بیل دوهرتی[۱] و به عنوان بخشی از کار وی در دانشگاه مینسوتا توسعه یافت. به دلیل اینکه معمولا زوج های به درمان مراجعه می کنند که یکی از طرفین تمایل به جدایی و طلاق دارد و طرف دیگر امیدوار به با هم ماندن و ادامه داشتن رابطه است، در این روش چندین تکنیک وجود دارد که به طور خاص برای چنین زوج هایی طراحی شده است. مشاوره تشخیص به طور خاص برای کمک به افرادی که چنین شرایطی و بحث های ترکیبی در رابطه آنها وجود دارد، طراحی شده بود.


اصول و نظریه مربوط به مشاوره تشخیص

هر چند که مشاوره تشخیص به عنوان یک روش درمانی در نظر گرفته نمی شود، ولی می تواند به عنوان یک فرآیند ارزیابی در نظر گرفته شود که به همسران کمک می کند تا مرحله بعدی مربوط به رابطه خود را تعیین کنند. در مشاوره تشخیصی، زوجین سه گزینه ممکن را در نظر می گیرند:


 پایان دادن به رابطه، ایجاد یک فرصت و دوره شش ماهه که هر یک از زوجین ماموریت پیدا می کنند تا حداکثر توان خود را برای حفظ رابطه بکار گیرند (هر چند که در اغلب موارد در زوج درمانی شرکت می کنند)، و یا اینکه تصمیم گیری را به تاخیر بیاندازند.


مشاور تشخیصی - مشاورکو (

مشاور تشخیصی – مشاورکو

در طول دوره اول، درمانگران می تواند از زوج ها چهار سوال را بپرسند:

چه چیزی در رابطه اتفاق افتاده است که باعث شده است زوجین تصمیم به پایان رابطه بگیرند؟

برای ثابت نگه داشتن رابطه چه اقداماتی را انجام داده اند؟

کودکان در تصمیم مربط به پایان دادن رابطه ، چه نقشی دارند؟

بهترین زمان ها برای زوجینی که دارای رابطه بوده اند، چه زمانی بوده است؟

بعد از آن، درمانگر با هر یک از زوجین به صورت انفرادی جلسه می گذارد تا در مورد احساسات و بحث ها خود گفت و گو کنند.


 بعد از آن، زوجین به صورت مشترک با درمانگر جلسه می گذارند تا در مورد دوره ها مشاوره بگیرند، و در صورتی که زوجین خواسته مشترکی داشته باشند، درمانگر خلاصه دوره های بعدی و ترتیبات مربوط به دوره ها را بیان می کند.


مشاوره تشخیصی، در برخی از روش های مهم درمانی، با دیگر روش های مشاوره زوجین تفاوت دارد. مورد اول این است که  هدف از این نوع مشاوره حل کردن مشکلات و نگرانی های رابطه ای نمی باشد، بلکه هدف تعیین این است که آیا مشکلات قابل حل هستند یا نه.


همانند یک دوره زوج درمانی برای کمک به تصمیم گیری زوجین، یک مشاور تشخیصی می تواند زمان بیشتری را صرف جلسه انفرادی با زوجین کند و جلساتی که هر دو زوج در آن شرکت دارند، کمتر باشد.


 یکی دیگر از تفاوت های موجود مابین مشاوره تشخیص و دیگر انواع زوج درمانی این سات که مشاوره تشخیصی معمولا به صورت خلاصه می باشد: این روش درمانی معمولا طی یک تا پنج دوره تمام می شود.


مشاوره تشخیصی در زوج درمانی - مشاورکو

مشاوره تشخیصی در زوج درمانی – مشاورکو

مشاوره تشخیص به چه نحوی مفید می باشد؟

وقتی که زوجین به جدایی و یا طلاق نزدیک می شوند، مشاوره تشخیصی می تواند یک راه حل مشخصی را بیان کند و قابل حل بودن مشکلات رابطه ای را نشان دهد.


درمانگران تلاش دارند که به هر یک از همسران کمک کنند تا در مورد نحوه حل مشکلات رابطه ای و پیدا کردن راه حل های بهینه، آگاهی و شناخت پیدا کنند.


مشاوره تشخیص در زمانی که هر یک از زوجین شناخت بیشتری نسبت به موارد اشتباه و نادرست در رابطه شان و تمایل خودشان نسبت به آینده داشته باشند، به عنوان یک روش کاراتری در نظر گرفته می شود.


باور بر این است که این نوع درمان، به خصوص برای زوجینی که درگیر جرّ و بحث های شدید هستند، مفید و کمک کننده باشد.


برای این زوجین، مشاوره تشخیص می تواند در کاهش تضاد های بالقوه مابین همسران و در زمانی که تصمیم به جدایی می گیرند، مفید باشد و در صورتی که آنها تصمیم به طلاق داشته باشند، انجام این پروسه و جدایی را برای هر دو طرف راحت تر می کند.


 اگر زوجین تصمیم بگیرند که بعد از مشاوره تشخیص، به زوج درمانی مراجعه کنند، شناخت تضاد های رابطه ای اصلی و نیاز های هر یک از همسران، به منظور ارتقاء سطح رابطه طرفین، می تواند مفید باشد.


آموزش و گواهی نامه

معمولا آموزش مشاوره تشخیصی شامل دوره آنلاینی می باشد که اطلاعات کافی مربوط به اجرای این روش را به درمانگر می دهد و می تواند طی دوره  آموزش مستمر ۱۶ ساعته ای کامل شود که برای گواهی نامه دادن به متخصصان سلامت روان ارائه می شود.


برای افرادی که تمایل به افزایش مهارت خود دارند، دوره های آموزشی پیشرفته در دسترس هستند و متخصصان با کامل کردن ساعت های بیشتری از دوره های آموزشی، می توانند در مشاوره تشخیصی مورد تایید قرار گیرند.


فعالان اجتماعی، درمانگران خانواده و ازدواج ، روان شناسان و دیگر متخصصان سلامتی روان می توانند در این دوره های مشاوره تشخیص شرکت کنند.


محدودیت ها و نگرانی ها

هر چند که مشاوه تشخیصی زوجین می تواند برای زوج های زیادی ، به خصوص برای افرادی که با چالش های رابطه ای مواجه هستند و هر یک از زوجین عقیده و دیدگاه متفاوتی نسبت به دوره اقدام دارند، کاربرد داشته باشد، ولی برای تمامی زوجین یک روش مناسب نمی باشد. برای مثال، مشاوره تشخیص برای زوجینی که یکی از طرفین تصمیم به پایان رابطه دارد و تنها به مشاوره مراجعه می کند، مناسب نمی باشد.


 دلیل این امر عبارت از این می باشد که متخصصان مشاوره تشخیصی، به شرکت کردن هر دو طرف و پذیرش این روش درمانی به عنوان یک رهیافت مناسب توسط آنها نیاز دارند. علاوه بر این، مشاوره تشخیص برای روابطی که در آن خشونت خانگی  وجود دارد و یا هر دو نفر از زوجین تمایلی به شرکت در آن  ندارند، مناسب نمی باشد.

منبع :مشاوره تشخیصی در روان شناسی- مشاورکو

حتما دعوای زناشویی داشته باشید! نظر روانشناسان در مورد نزاع همسران

حتما دعوای زناشویی داشته باشید! نزاع میان همسران کاملا طبیعی است و مشاوره خانواده یکی از راه های خوب برای کاهش آن است.


با توجه به افراد سالمند، دعوا نمک زندگی است.


اما این فقط تبدیل به یک درگیری بزرگ نیست، اگر این امر منجر به شورش و اختلاف نظر شود.


اغلب روشن است که اختلافات جزئی در مورد یک مسئله منجر به اختلافات زیاد و حتی جدایی ناشی از سوء رفتار می شود.


هر کسی به راحتی می تواند حریف خود را با کلمات و رفتار خود در حین اختلافات سرزنش کند.


گاهی اوقات این سوء استفاده ها به مدت طولانی پس از اختلاف ادامه می یابد و می تواند رابطه بین زن و شوهر را خراب کند.


حتما دعوای زناشویی داشته باشید! نظر روانشناسان در مورد نزاع همسران


بهتر است که خودتان را تا آنجا که ممکن است کنترل کنید.

درست است، شما عصبانی هستید، اما نباید بیش از حد به آن برسید.


در این مقاله، ما به هفده توصیه رفتاری را  ارائه می دهیم که باید در طول یک دعوای زناشویی به ان ها دقت کنید.


همه زوج ها با یکدیگر مبارزه می کنند.


اما بعضی از آنها به وضوح این کار را انجام می دهند، یعنی فریاد و پرتاب لوازم خانگی، و بعضی ها، تا حدودی زیر پوست، با بی محلی و بدون حرف زدن.


به هر حال، نتیجه یک نتیجه است؛ از بین رفتن احساسات، تلخی و در طی سال ها تجربه من به عنوان یک روانشناس و البته همسر، من برخی نکات را آموختم که می تواند ما را در ازدواج خوب کمک کند، یعنی اگر ما قصد داریم مبارزه کنیم.


بگذارید آن را انجام دهیم، اما حداقل این مزایای زیادی دارد.


با استفاده از این نکات، ما می توانیم قوانین جنگی را به مسیری برای رشد و حل مسائل تبدیل کنیم.


راه های تقویت رابطه و دعوای زناشویی استاندارد

درک کنید که خشم به خودی خود خود مخرب نیست.

بین خشم و خشونت تفاوت زیادی وجود دارد.


کسانی که عصبانی هستند نیاز به تخلیه احساسات خود دارند، اما آنها به شوهر و همسرشان آسیب نمی رسانند.


شکستن مواد یا ضرب و شتم یک زن خشم نیست خشونت است


قبل از اینکه عصبانی شوید، درباره احساسات خود صحبت کنید.

اگر شما و همسرتان قادر به درک آن هستید، به جای بحث در مورد موضوع، بسیاری از مشکلات پیش از آنکه حل شوند، حل خواهند شد.


فهم همسر شما مهم است ، بنابراین اگر شما ناراحتید با صحبت در مورد آن قبل از مبارزه یک گام مهم بردارید.


این ممکن است برای شما جالب باشد که بدانید که بسیاری از مسائل با طعنه زدن حل می شوند.

یکی از تمریناتی که من به زوج هایی که به اختلافات زناشویی مراجعه می کنند اشاره می کنم این است که دفعه بعد، اگر بحث میان آنها باشد، باید آنها را تنها بی سر و صدا صحبت کنند، یعنی نشستن و صحبت کردن با یکدیگر.


تهدید نکنید

امور زناشویی اجتناب ناپذیر و حتی ضروری است، اما برای رسیدگی به ان ها تهدید لازم نیست.


پس مبارزه کنید، اما جدایی را پیش نکشید.


امور زناشویی پس از مدت کوتاهی فراموش می شوند، اما همسر شما تهدید را فراموش نمی کند.


مشکلات را تلنبار نکنید.

انباشت زمانی اتفاق می افتد که باعث خشم شما در نزاع های گذشته می شود، مانند یک آدم گرسنه برای همسرتان.


به همین دلیل، درگیری ها بسیار کوچک و گاه حتی خنده دار هستند که منجر به درگیری های بزرگ و ریشه ای می شوند.


این به خاطر محسوس شدن است.


بنابراین، هر زمان که اختلاف دارید، همه مسائل مربوط به اختلاف را حل کنید و به آن را بپردازید.


اگر شما قبلا چیزی را انباشته کرده اید، آن را در یک نزاع جدید خالی نکنید.


اجازه دهید که نزاع ها محو شوند و گذشته را در محیط آرام بازسازی کنید.

منبع :حتما دعوای زناشویی داشته باشید! نظر روانشناسان در مورد نزاع همسران- مشاورانه